دیالکتیک یک نافیلسوف

باید تکلیف خود را با بعضی چیزها روشن کرد

دیالکتیک یک نافیلسوف

باید تکلیف خود را با بعضی چیزها روشن کرد

اینجا مجموعه ای از اندیشه های یک نافیلسوف معمولی را خواهید خواند. از نظر دادن دریغ نکنید...
نکته: مطالب این وبلاگ حتما با ذکر منبع یا نام نویسنده هستند؛ پس مالکیت مطالبی که بدون ذکر منبع آمده مربوط به همین وبلاگ میباشد:)
اینستاگرام: daily_dialectic

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حواس جمع» ثبت شده است

ما آدم ها از درک بینهایت بزرگ یا بینهایت کوچک عاجزیم.

جالب اینجاست که درکمان از هر چیز بین این ها هم ناقص و مبتنی بر تفسیرهای حواس است. اصلا خدا میداند که خارج از ما دنیا چه شکلی است! به اصطلاح فلاسفه ما شیی فی نفسه را نمیتوانیم درک کنیم. ما کلا هر چیز خارج از وجود محدودمان را نمیتوانیم درک کنیم. حتی وقتی چیزی را تجربه میکنیم چیزی که از تجربه هامان هم میدانیم فقط تفسیر تجربه هاست. حتی وقتی خواب هم میبینیم تفسیر خواب است که در ذهنمان مانده. تفسیری که بشدت از پیش زمینه ها و دانسته های قبلی ما متاثر است. برای همین است که فرد مسیحی گاهی حضرت مریم س را به خواب میبیند و فرد شیعی حضرت فاطمه س را!

ما موجودات معجزه ای هستیم زبده و زباله، بزرگ و حقیر، عاجز و پر مدعا...

ای کاش این محدودیت هامان را درک میکردیم و کمی متواضع تر میزیستیم...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۱۰:۵۰

جمله معروفی هست که توصیه میکند به شنیدن معنا و محتوای مطلب به جای توجه به گوینده و شخصیتش. البته که این جمله همیشه و در همه جا به کار نمی آید و حتی گاها ممکن است گمراه کننده باشد ولی پیام بسیار مهمی دارد؛ و آن اینکه اگر جامعه با حواس جمع به این توصیه عمل میکرد برای اینکه اندیشه ای شنیده شود و توجه شود حتما نباید از دهان فردی با مدرک دکترا بیرون بیاید. حواس جمع را از این بابت قید میگذارم چون در تمام تاریخ، جنایت کاران و دیکتاتورها و عوام فریب ها سخنان زیبا و دلنشین و پرشوری داشته اند لذا فقط نمیتوان به خود سخن هم اکتفا نمود؛ اما از آن طرف هم در تمام طول تاریخ و در تمام جوامع این مشکل وجود داشته که افرادی مجبور میشده اند برای جلب توجه دیگران به نظریاتشان، آن ها را در دهان فرد ثالثی بگذارند و چه کتاب ها و چه مقالات و رسالاتی که در طول تاریخ با همین منوال به نام افراد دیگر ثبت شده، فقط برای همین مقصود. 

از طرف دیگر انسان ها ناگهان قوه تحلیل را در مقابل یک فرد خاص از دست میدهند و او را مصداق هر چه آن خسرو کند شیرین بود میکنند تا ندانسته بزرگترین خیانت را به او کرده باشند. بی پر و پروا چنان بی مقدمه و چنان ناگهان او را از زمین بلند میکنند که تا یادشان رفت و خسته شدند و علاقه شان را از دست دادند و فرد دیگری توجهشان را جلب کرد و هزار و ی دیگر پیش آمد زمینی بخورد که دیگر تا ابد نتواند کمر راست کند...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۴ ، ۱۷:۱۱