دیالکتیک یک نافیلسوف

باید تکلیف خود را با بعضی چیزها روشن کرد

دیالکتیک یک نافیلسوف

باید تکلیف خود را با بعضی چیزها روشن کرد

اینجا مجموعه ای از اندیشه های یک نافیلسوف معمولی را خواهید خواند. از نظر دادن دریغ نکنید...
نکته: مطالب این وبلاگ حتما با ذکر منبع یا نام نویسنده هستند؛ پس مالکیت مطالبی که بدون ذکر منبع آمده مربوط به همین وبلاگ میباشد:)
اینستاگرام: daily_dialectic

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۱۸ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

فرض کنید حیوانات از زندگی ما مستند میساختند:

دوره حمل یک نوزاد انسان بین شش تا نه ماه است. کودک انسان تا حدود یکسالگی حتی راه هم نمیرود و کاملا وابسته به مادر است. تا حدود هجده سالگی با خانواده میماند. انسان عمل جفت گیری را در سنین متفاوتی انجام میدهد. آنها این کار را معمولا بین بیست تا سی سالگی و یک بار انجام میدهند. البته موارد قابل توجهی از چند جفتی و تعویض جفت هم مشاهده میشود ولی معمولا تا آخر عمر با یکدیگر میمانند. 

ایده آل آن ها فراهم کردن مسکن، خوراک و پوشاک است و عمرشان را برای بدست آوردن این ها به تلاش و زحمت میپردازند...

مانند دیگر حیوانات تناسل و بقا در غریزه آن هاست اما خانه ها و اجتماعات پیچیده تری میسازند و بنظر میرسد ارتباطات پیچیده ای با یکدیگر دارند.

آن ها جهان را با مصنوعات خود رو به نابودی کشانده اند، یکدیگر را به کشتن میدهند و محیط را سرشار از آلودگی میکنند. به بقیه جهان با دیده تحقیر مینگرند و خود را مالک همه چیز میدانند. معمولا یک جا نشینند و بیشتر زمانی مهاجرت میکنند که محیط را نابود کرده باشند.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۴ ، ۱۳:۵۹

مراقب دغدغه هامان باشیم! گاهی آنقدر فانتزی و دور از واقع میشوند که مایه خجالت است. سعی کنیم دغدغه هامان تا حد امکان انسانی، عقلانی و اخلاقی باشد.

انسانی بودن یعنی توجه به اینکه بیش از چهارصد و پنجاه هزار کودک ایرانی دچار سوءتغذیه اند و آمار ایدز در بین کودکان خیابانی چهل و پنج برابر معمول است...

منظور از عقلانی بودن یعنی توجه به فقر نگران کننده منطق و مطالعه و خودآگاهی و توان استدلال و تفکر در جامعه.

اخلاقی بودن یعنی توجه به شلوغی دادگاه ها، آمار تاسف بار طلاق، فساد وحشت ناک اقتصادی، فضای ساختاری کثیف بیمارستان ها، آمار جرم و جنایت، نبود مدارا، آمار روابط جنسی پیش از ازدواج در نوجوانان تهرانی و...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۴ ، ۱۴:۲۶

نمیشود معیار را فقط بر بُروز گذاشت. گاهی آنان که کمتر بُروز میدهند، احساسات عمیق تر، پایدارتر و حتی زیباتری دارند...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۴ ، ۲۱:۰۷

همه چیز خوب است و چه بسا عالیست؛ اما فقط روی کاغذ و در گزارش ها.

اما در واقعیت هر جا را که انگشت میگذاری بد جوری میلنگد...

دوستان عزیز مدتی است که عده ای از داوطلبان اصفهانی فعالیت هایی را در کانون اصلاح و تربیت شروع کرده اند. هدف نهایی این فعالیت ها یکی نجات خود بچه ها و خانواده هاشان و یکی هم تلاش برای رواج مجازات های جایگزین حبس برای کودکان است. 

لطفا برای حمایت ار این دوستان لینک تلگرامی گروه را منتشر کنید و خودتان هم مشارکت نمایید. از نظر صحت هم کاملا مورد تایید است. به امید موفقیت این حرکت انسان دوستانه...

لینک عضویت در گروه داوطبین کانون اصلاح و تربیت اصفهان:

https://telegram.me/joinchat/BGfwUgKmQcw-BJ01Rhe-YQ


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۴ ، ۲۳:۰۴

آیا دوست داشتن صرفا یک وابستگی ساده است که میشود در قالب مادی انگارانه ای توجیهش کرد؟ 

اگر بگویید بله؛ زندگی تاسف باری دارید؛ حتی اگر اثبات شود که حرفتان مطابق با واقع است هم در تاسف بار بودنش فرقی نمیکند! تازه بر فرض صحت؛ مگر انسان زاده شده تا کاملا مطابق با واقع زندگی کند؟ به نظرم گاهی کمی اپیکوری زیستن هم بد نیست...

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۴ ، ۱۵:۱۷

هر چه دقیق تر میشوم وحدت وجود را بهترین تبیین از حقیقت میبینم.

همه اش بایدیک چیز باشد و بنظر هم میرسد آن یک چیز خوب میداند که دارد چکار میکند...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۴ ، ۱۹:۰۳

یک چراغ روشن برای من:

چیزی که برای من روشن شده اینکه آن چه خدا مینامیم نباید موجودی در کنار بقیه موجودات یا اصطلاحا متشخص باشد. 

اما من یکی که در هر حال نوعی آگاهی و حساب کتاب را در اطراف خودم حس میکنم. یعنی برای من مشهود و واضح است؛ بی اینکه لازم ببینم حتی برای خودم تبیین عقلانیش کنم؛ هر چند که متمایز از چیزهای دیگری که درک میکنم هم نباشد...

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۴ ، ۰۰:۰۶

درخت ها دوست ندارند زیر سایه کسی باشند...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۴ ، ۲۳:۳۲

آیا از اسلام قرائت تروریسم خیز میتوان داشت؟ بله

آیا ازبقیه ادیان و ایدئولوژیها قرائت تروریستی میتوان داشت؟ بله

آیا تمام قرائت ها از اسلام -یا دیگر ادیان- لزوما تروریستی هستند؟ خیر

نتیجه: ؟

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۴ ، ۱۷:۴۵

متن مقاله کوتاهی که برای یکی از نشریه های دانشگاه اصفهان نوشته شد:

دریافت فایل
عنوان: چگونه باید زیست
حجم: 186 کیلوبایت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۴ ، ۱۵:۵۰

آیا داشتن هر گونه خطوط قرمز فکری و نظری یعنی جایی که دیگر بگوییم باید از اینجا جلوی اظهارات فرد گرفته شود اخلاقی است یا خیر؟

پاسخ به نظر من مطلقا خیر است. در مقام نظر هیچ محدوده ای برای مباحثه و استدلال وجود ندارد و رسم این خطوط در این مقام اخلاقی نیست.

اما در مقام عمل برعکس است. شما ممکن است در نظر به اثبات فاشیسم بپردازی ولی تا اطمینان پیدا نکردی که این نظریات در عمل چه تبعات اخلاقی به بار می آورد باید بدانی که نظریه کامل نشده و حق عملی کردن نداری. لذا میشود جلواش را هم گرفت...

در واقع منطقه ممنوعه نداریم اما قبل ازاقدام و عمل محدوده لازمی هست که باید خوب بررسی شده باشد.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۴ ، ۱۴:۱۹

دورم  از کوی تو اما دلم آنجاست هنوز

دل حسرت زده ام محو تماشاست هنوز


 یاد روی تو چو مهری که فروزش دارد

مایه روشنی چشم و دل ماست هنوز


گرچه دانم که وصال تو خیالیست محال

باز سر تا قدمم غرق تمناست هنوز


هوس و شور و نشاط از دل من رفته ولی

عشق و امید و تمنای تو برجاست هنوز


دوری از دیده ولی از دل دریا نروی

که دل و دیده به یاد تو گوهر زاست هنوز

سید رضا بهشتی نژاد

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۴ ، ۱۲:۵۶

حقیقت هر چه که باشد، در هر صورت حال آدم یک فاکتور مهم و تعیین کننده است. دو سهامدار بزرگ دیگر که به نظرم میرسند، یکی اخلاق است و دیگری عقلانیت. اخلاق هم اگر درست نگاه کنیم نوعی حزم و دوراندیشی برامده از عقل است. عقل هم نظری و عملی دارد. حالا نظریش بحث دیگری دارد ولی محدوده حال آدم خیلی باید با عقل عملی معین شود. عقل عملی برایند فاکتورهای مختلفی است؛ تجربه های خود فرد، دیگران، انتظارات و اعتبارات جامعه و عوامل ریز و درشت دیگر...

در کل پیشنهاد میکنم اول با این عقل نظری و فلسفه و علمی که داریم و البته با توجه به عقل عملی، لذت و الم را برای خودمان تعریف کنیم و بعد هم با همان محدودیت هایی که عرض شد وسایل و راه زندگی لذت بخش را انتخاب کنیم. 

خلاصه که به نظر میرسد زندگی لذت بخش، اخلاقی و عقلانی معنای یک زندگی فضیلت مندانه باشد...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۴ ، ۱۳:۴۹

داشتم فکر میکردم که چقدر دستاوردهای علمی، زندگی بشری را متحول کرده! از جنبه هایی رفاه و آسایش و تنوع به همراه آورده و از منظری سختی و پیچیدگی و بی عاطفگی.

همچنین دیدگاه و جهانبینی انسان را هم خواهی نخواهی زمین تا آسمان متحول کرده. مدرنیته ای هم که میگویند بیشتر ناظر به همین ساحت است.

اما جایی که الان بیشترین ضعف را در آن میبینم معدل قدرت تحلیل ذهنی و عقلانیت انسان هاست. این دیگر مثل دست آوردهای علمی خریدنی نیست و لزوم و ارزشش هم آنقدر واضح نیست. تازه اینطور که به نظر میرسد نفع عده زیادی از سودجویان تریبون دار و قدرتمند و سیاس دوران با نبودش گره خورده و کم و زیاد، بوی استحماری هم از وضع جهان فهمیده میشود.

به من باشد، تنها پهلوان خفته ای را که توان مدد در این وضع ناجور دارد را "فلسفه" میدانم.

اما حیف که فلسفه این روزها خیلی درگیر خودش است. دنبال که میکنی مثل منطق دانیست که صبح تا شب جدول صدق گزاره های صوری مختلف را رسم میکند بی آنکه جمله ای جای این p و q ها قرار دهد و بی آنکه بیاموزد این ها واقعا قرار است چه دردی را درمان کنند...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۴ ، ۱۲:۵۳

تحلیل البته در فهم و حل مساله خیلی به کار می آید. تحلیل، یک مساله دشوار را به مولفه های قابل فهم ترش تجزیه میکند، بعد هم از طریق ترکیب میشود حکم هم کرد.

اما پدیده ای که من میبینم -بخصوص در تحصیل کرده های علوم انسانی دانشگاهی- ذهن های "تحلیلی شده" است.

اینجا دیگر تحلیل، میشود ناخودآگاه. و البته توجه نمیشود که تحلیل در یک فرایند معکوس، مسائل ساده را به مسائل پیچیده تر تبدیل میکند؛ و گرفتاری های بزرگی میسازد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۴:۰۹

آیا شکاکان یقین دارند که شکاکند؟

-مضمون نظر قدیس آگوستینوس (4م) درباره شکاکان_

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۴ ، ۰۹:۳۴

هفت نکته واجب تر از نان شب:

برای عقلانی زیستن هفت رذیلت را از خود دور کنید:

1- خودشیفتگی: اگر از دیگران دلیل میخواهید، خوبی انتظار دارید و بدی ها را نمیخواهید؛ حساب خود را جدا نکنید.

2-پیشداوری: پیشداوری یعنی داوری قبل از مواجهه با موضوع. کسی که پیشداوری مثبت یا منفی دارد دلایل و توجیهات را نمیشنود و دچار بدفهمی است.

3-تعصب: تعصب یعنی مقدس دانستن وفاداری. وفاداری به عهد خوب است ولی قابل نقد و بازنگری نیز هست. اینطور نیست که اگر چیزی که با آن بیعتی کرده ایم عوض شد ما لزوما فیکس باقی بمانیم!

4-جزم و جمود: این یعنی اعتقاد به این که فقط دیدگاه و منظر ما وجود و اصالت دارد و بقیه دیدگاه ها یا وجود ندارند یا بی ارزشند.

5-تعبد: تعبد یعنی اینکه کسی را پشتوانه حرفش بدانیم. یعنی بگوییم چون فلانی میگوید "الف ب است" پس حتما درست است.

6-خرافه پرستی: این یعنی قبول کردن چیزی که هیچ رجحانی در مقابل نقیضش نداریم. یعنی "الف ب است" را همان قدر قابل رد و اثبات ببینیم که "الف ب نیست" را؛ ولی یکی را بی دلیل بپذیریم.

7-آمیزه حق و باطل: این یعنی بپذیریم همه افراد در این دنیا آمیزه ای از حق و باطل اند. نه کسی یکسره حق است و نه کسی یکسره باطل.

-نقل به مضمون سخنرانی ملکیان درباره زیست عقلانی-

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۴ ، ۱۳:۵۵

سخنان دوستی در یکی از گروه های تلگرامی به دلم چسبید:

(موضوع بحث، سرانه پایین کتاب ایرانی ها بود)

چیزهای دیگری هم هستند که مهم اند در کنار کتاب. تشویق به خواندن کتاب صرفا از عدم همدلی با بسیاری از افراد ناشی می شود و عدم دیدن جهان از دریچه ی چشم آن ها.

پوستر بالا را ببینید، music smart ها چه گناهی کرده اند؟ به کدام گناه باید از این که کتاب نمی خوانند ناراحت و زیر فشار اجتماعی باشند؟ یا visual smart ها چطور؟

چرا موسیقی گوش کردن نباید به اندازه کتاب خواندن مهم باشد؟ یا حتی نقاشی دیدن؟ فقط به خاطر اینکه word smart ها ابزار سرکوفت و تحقیر را (که خود زبان باشد) در دست دارند؟  چرا روز موسیقی و موسیقی گوش دادن نداریم؟ 

پی گفت:همانطور که کسی مثل شوپنهاور ورودی و خروجی مغزش کلمات بودند و حاصلش چندین جلد کتاب شد، ورودی و خروجی مغز فردی مثل بتهوون اصوات بودند. و الان هم افرادی هستند که  مغزشان با اعداد، اصوات یا رنگ ها کار میکند...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۴ ، ۲۲:۳۴