دیالکتیک یک نافیلسوف

باید تکلیف خود را با بعضی چیزها روشن کرد

دیالکتیک یک نافیلسوف

باید تکلیف خود را با بعضی چیزها روشن کرد

اینجا مجموعه ای از اندیشه های یک نافیلسوف معمولی را خواهید خواند. از نظر دادن دریغ نکنید...
نکته: مطالب این وبلاگ حتما با ذکر منبع یا نام نویسنده هستند؛ پس مالکیت مطالبی که بدون ذکر منبع آمده مربوط به همین وبلاگ میباشد:)
اینستاگرام: daily_dialectic

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۱۵ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

حین بحثی با یکی از دوستان به این نتیجه رسیدم که بسیاری از سوالاتی که اصطلاحا بنیادین هم مینامیم ممکن است اصلا مبتنی بر واقع نباشند. 

منظورم این است که قبل از اینکه سوالی را بپرسیم اول باید اثبات کنیم که آیا تبیین خواه هست یا نه! یعنی آیا درباره یک چیز واقعی سوال داریم یا یک مفهوم برامده از واکنش های ذهنی. 

مثلا سوال از چرایی پیدایش انسان! بعضی ها با استناد به پیچیدگی بسیار زیاد سلول های اولیه یا روند بسیار حساس و جالبی که چهار و نیم ملیارد سال پیش در فضا منجر به وجود زمین و ماه و شرایط خاص فعلیش شده وجود یک مدبر عاقل و برنامه ریز را حتمی میدانند. این یک سوال درباره وجود خاصی است که ما درک میکنیم و میتوانیم حدث بزنیم که اگر هر کدام از ده ها مرحله ای که در پیدایش منظومه شمسی و زمین تشخیص داده ایم اتفاق نمی افتاد چه بسا اصلا زمین و حیاتی هم نبود. در واقع ما اینجا بر اساس اینکه احتمال انجام شدن پی در پی این مراحل کم است حکم به وجود یک فاعل میدهیم.

اما سوال مهم اینجاست که چرا احتمال کم؟ احتمال کم را از کجا آورده ایم؟ یک وقت من و شما که مشاهداتمان در حد صفر است پدیده را میبینیم  میگوییم احتمالش کم است. اما از کجا معلوم که این اتفاق نسبت به کل هستی هم احتمالش کم باشد. از کجا  معلوم که در هر لحظه در کل هستی هزاران بار این اتفاقات منجر به پیدایش حیات نمی شود؟!! احتمال و تحیر هر دو مفاهیمی نسبی هستند. همه ما از دیدن یک پدیده برای اولین بار تعجب میکنیم ولی وقتی هر روز رخ دهد عادی میشود. ضمنا وقتی زمان یک پدیده نامحتمل را زیاد کنیم محتمل می شود. لذا اصلا ممکن است سوال از چرایی و هدف و علت غایی و این ها سوال های بی محل و غیر واقعی و برآمده از مدل سازی های صرف ذهنی باشند و اصلا بی معنا هم باشند لذا پاسخی هم نداشته باشند. و این اگر دقت کنیم خیلی مهم است...خیلی.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۴ ، ۰۱:۱۸

موضوعی که این روزها فکرم را به خودش مشغول کرده اصطلاح "اهمیت ذاتی" است. یعنی مثلا در این جمله که فلان گونه جانوری یا گیاهی را باید حفظ کرد چون یک نوع اهمیت ذاتی دارد یا اینکه در کل، انسانی چیزی را سوای در نظر گرفتن نوع انسان باارزش بداند چه معنایی میتواند داشته باشد؟

موضوع این است که به هر حال مهم بودنی که از ذهن و زبان یک انسان مطرح می شود باید یک مبنایی داشته باشد. من معنای اینکه انسانی بگوید یک چیزی خودش باارزش است بدون اینکه فرقی بکند آدمیزادی وجود داشته باشد یا نه را نمیفهمم. 

این را برای تقریب به ذهن می شود با مفهوم زیبایی مقایسه کنید. اینکه بگویم مثلا این گل زیباست با این ملاحظه که فرقی هم ندارد که اصلا انسانی در عالم هست یا نه! این معنی نمیدهد. چون درک مفهوم زیبایی توسط یک انسان انجام شده و توسط او بیان شده و بر مبنای فهم و ساختار ادراکی اوست، نمیشود بگوییم این زیباست بدون اینکه لازم باشد ما زیباییش را درک کنیم. اهمیت ذاتی و فی نفسه یک چیزی را بدون در نظر گرفتن انسان هم از همین سنخ میبینم. مگر اینکه نکته ای این بین باشد که من متوجهش نیستم.

پ ن: البته میدانم که این نوع نگاه به امور و این وابسته دانستن ها تبعاتی دارد که باید توجه کرد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۳۹

بعضی ها هم هستند که اخلاق میدانند ولی اخلاقی نیستند. منظورم کسانی است که خوب میدانند چطور باید اخلاقی زیست ولی توان آن را ندارند. ظرفیت و اندازه آدم ها را البته که دانسته هاشان بیشتر میکند ولی این حدی دارد. لذا بعضی را میبینیم که رفتارشان آزار دهنده است و اگر اعتراض کنی خوب بلدند که ماست مالیش کنند چون از قبل خوب میدانسته اند که کارشان زشت است و لذا برای توجیه و بهانه تراشیش هم آماده کرده اند. پوچی تمام دانسته های این ها را در شرایط فشار و سختی، از عکس العمل هاشان میشود شناخت. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۲۶

با دو پا روی سینه دموکراسی نوزادمان ایستاده اند. پایی از طرف سیاسیون قدرت طلب و تمامیت خواه و پایی هم از طرف جایی که به قول رئیس جمهور نباید اسمش را برد. بگذارید هر چه میخواهند بگویند و هر طور که میخواهند تفسیر کنند. سهم ما شرکت در انتخابات است تا اصلاح کامل...

نامه خوب دکتر رنانی را خطاب به فقهای شورای نگهبان بخوانید:

آینده ایران در دستانی لرزان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۵۶

به نظر میرسد که انتشار مطالب صفحات مستقل بدون اشاره به منبع اصلی، کاری است ضداخلاقی و از آن بدتر انتشار مطالب است به نام صفحه ای دیگر ...

صفحه ای به نام دوستداران فلسفه در تلگرام بسیاری از مطالب پیج اینستاگرام daily_dialectic یا همان وبلاگ dialectic.blog.ir را به همین شیوه منتشر میکند. نام خود را هم دوستداران فلسفه گذاشته اند دوستدار فلسفه اش را نمیدانم اما چیزی که روشن است اینکه حتما دوستدار اخلاق نیستند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۴ ، ۱۵:۱۶

یادم میاد دوران دبیرستان یه همکلاسی داشتم که اعتقادات کاملا متفاوتی داشت و من همیشه با دید تحقیر و با یه حس بد نگاهش میکردم. اما حالا که درست نگاه میکنم میبینم که ایشون نسبت به من در سطح بالاتری بوده، و این من بودم که پایین تر بودم. چرا که اعتقادات ایشون مبتنی بر یک معرفت و یک انتخاب بود در حالی که من فقط بر اساس خوب و بد برامده از جامعه اطرافم و بصورت منفعلانه اعتقاداتم رو انتخاب کرده بودم. معرفت و انتخاب حتما از انفعال و جزمیت با ارزش تر و انسانی تره...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۰۷

به نظرم میرسد که موضوع جنسیت فقط در مسائل فیزیولوژیک خلاصه نمیشود. درست که نگاه میکنم اساسا دو نوع مختلف از انسان ها را میبینم. نمیتوانم بگویم که دو نوع کاملا مختلف هستند که به خاطر شباهتشان هر دو را انسان نامیده ایم -چون این را افراط میدانم- ولی دونوع مختلف از طرز تلقی و تفکر و دو نوع مختلف از جهان بینی را تشخیص میدهم. 

زنان اساسا جهان را متفاوت از مردان می بینند و طرز بینش و اندیشیدنشان مختلف است. 

من اگر زن بودم -حالا که تساوی در حق حضور و تصاحب جایگاه های اجتماعی وسیاسی مطرح شده و حتی تا جاهای خوبی هم عملی شده- این بینش و نگرش فلسفی و جهان بینی زنانه را هم پیگیری میکردم. حالا که همه فلاسفه و تئوری پردازان موثر و عمیق تاریخ مرد بوده اند نوبت زنان است که جهان را از زاویه زنانه شان ببینند و تفسیر خود را ارائه دهند. الان نوبت به مرحله ای رسیده که زنان با افتخار تمام آنچه ماهیت زنانه شان را میسازد بی هیچ ترس و ملالی بروز دهند. زن بودن دیگر الان یک انسان بودن دست دوم تلقی نمیشود و این را باید همه زنان بفهمند، باور کنند و بخشی از زندگیشان را بر این اساس بسازند. به نظرم الان زمان آن است که زنان از زاویه خودشان جهان را نگاه و تفسیر کنند و این وابستگی فلسفی به مردان را کنار بگذارند. من مطمئنم که جهانی کاملا متفاوت و چه بسا نزدیک تر به خیر تفسیر خواهد شد...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۴ ، ۰۲:۱۰

آدم های پیاده رو یا دیوارهای پیاده رو؟!

گاهی این ها را قاطی میکنم...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۱۰

مهدی اخوان ثالث رابیشتر از این جهت دوست دارم که بخش بزرگی از معرفت و حکمتش را از دل مردم عادی میگرفت. به نظر میرسد خیلی بین مردم بوده و خیلی از آن ها می آموخته و الهام میگرفته.

کتاب "زندگی میگوید اما..." را در زندان نوشته و این کتاب فقط به نوعی عمیق شده بخشی از خاطرات و گفتگوها و حوادث پیش آمده در زندان با محوریت "شاتقی زندانی دختر عمو طاووس" می باشد. این کتاب را حتما بخوانید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۳۶

در هر حال انسان خردمند کاری با حکومت و سیاست ندارد. مشارکت سیاسی فقط  موجب گرفتاری است و اوقاتی را از انسان می­گیرد که می­توان در جستجوی لذت روحانی بهتر از ان استفاده کرد. -نظر اپیکوریان درباره سیاست-

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۱۷

سفر یکی از مهمترین منابع معرفتی انسان هاست. اما  به نظرم میرسد که مهمترین بخش آمادگی برای یک سفر خوب انتخاب همسفر و البته کسب مهارت سفر است.

آدم های خوش سفر:

اول از همه برای سفرشان دلیل و هدف دارند.

بعد از آن و قبل از سفر راجع به مسیر و جاهایی که باید دید برنامه ریزی میکنند.

همیشه لبخند میزنند. حتی وقتی کارها خیلی سخت میشود. 

همیشه آماده به انجام کارها هستند، ظرف ها را میشویند، آتش را روشن میکنند، در پخت غذا کمک میکنند، چیزها را از ماشین می آورند و ... . 

همیشه خوش برنامه اند، سر قول و قرارشان میمانند و کسی را معطل خودشان نمیکنند.

وقتی با نظرشان مخالفت میشود اخم و تخم و غر و لوند نمیکنند.

بحث های ناراحت کننده و بی مورد پیش نمیکشند.

آدم های خوش سفر در سفر تا میشود لذت می برند و تجربه کسب میکنند و نمیگذارند اتفاقات بی ارزش، سفر را خراب کند...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۵۲

مرگ اکثر قریب به اتفاق ما آدم ها هیچ اهمیتی ندارد. هیچ اتفاقی نمی افتد. نمی دانم تا بحال به این موضوع فکر کرده اید با نه! این همه آدم میمیرند و هیچ اتفاقی نمی افتد. 

با وجود مرگ به نظرم حیف است که زندگی را خرج هر چیزی کرد. هر فردی باید در زندگی اش یک هدفی را انتخاب کند و برایش بجنگد. شهود بهترین مرجع برای فهم ارزشمندی آن هدف است و معرفت حاصل از مشاهده بهترین راه پروش شهود و بهترین راه های مشاهده گری، سفر است و کتاب و دیدن فیلم های خوب و البته دوستی با کسانی که از آخر دنیا برگشته اند.

#سفر#کتاب_خوب#مشاهده#شهود#هدف#زندگی#مرگ#دیالکتیک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۴ ، ۱۵:۴۸

به نظر میرسد مهمترین ویژگی تمدن غربی که باعث گیرایی و پذیرش خیلی گسترده و آسانش شده، عینی بودن و قابل لمس بودنش است. 

درست در نقطه مقابلش، ادیان و کلا تمدن های شرقی است که وجهه های انتزاعی زیاد دارند و درک و لمسشان صبر و حوصله زیادی میخواهد...

حتما میدانید که طبیعتا آدم ها مفاهیم عینی را خیلی راحت تر از مفاهیم انتزاعی میفهمند و میپذیرند. 

فیلم ها و تصاویر، محصولات قدرتمند تبلیغاتی، موسیقی ها و سخنرانی ها، دست آوردهای صنعتی و رفاهی، ساختارهای قدرتمند مدیریتی و اداری، پیشرفت های پزشکی و بهداشتی و همه و همه به شدت قابل لمس و دم دستی اند. 

حتما تصدیق میکنید که حضور یک تلویزیون در یک خانه، بارها و بارها بیشتر از موعظه ها،داستان ها، افسانه ها و کتاب های قطور و بلند عرفانی شرقی، قابل لمس و ارتباط است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۳۸

"اگر فیلسوفی وحدت خدا را از راه عقل اثبات کرده و به آن اعتقاد داشته باشد و در عین حال نداند که خدا سه شخص در یک ذات است، وحدتی را به خدا نسبت میدهد که وحدت الهی نیست." -قدیس بوناونتورا-

اهمیت این جمله در این است که نشان میدهد  ذهن مردان دین عرصه فلسفه محض نیست. آن ها تا جایی به فلسفه میپردازند که بتوانند با آن در مقابل خودش از دین دفاع کنند و برای مبانی دینشان تبیین عقلانی بتراشند.

تصویر: میخ هایی که میخواهند  چکششان را بکشند...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۵۹

آدم اخلاقی باید اول از همه پیش درگاه خودش روسفید باشد. آخر محال است کسی خودش را دوست نداشته باشد و محال است کسی از وجود خودش خرسند نباشد و بتواند به دیگران خوبی کند...واقعا نمیشود...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۴۸