توصیفات انسانی
موضوعی که این روزها فکرم را به خودش مشغول کرده اصطلاح "اهمیت ذاتی" است. یعنی مثلا در این جمله که فلان گونه جانوری یا گیاهی را باید حفظ کرد چون یک نوع اهمیت ذاتی دارد یا اینکه در کل، انسانی چیزی را سوای در نظر گرفتن نوع انسان باارزش بداند چه معنایی میتواند داشته باشد؟
موضوع این است که به هر حال مهم بودنی که از ذهن و زبان یک انسان مطرح می شود باید یک مبنایی داشته باشد. من معنای اینکه انسانی بگوید یک چیزی خودش باارزش است بدون اینکه فرقی بکند آدمیزادی وجود داشته باشد یا نه را نمیفهمم.
این را برای تقریب به ذهن می شود با مفهوم زیبایی مقایسه کنید. اینکه بگویم مثلا این گل زیباست با این ملاحظه که فرقی هم ندارد که اصلا انسانی در عالم هست یا نه! این معنی نمیدهد. چون درک مفهوم زیبایی توسط یک انسان انجام شده و توسط او بیان شده و بر مبنای فهم و ساختار ادراکی اوست، نمیشود بگوییم این زیباست بدون اینکه لازم باشد ما زیباییش را درک کنیم. اهمیت ذاتی و فی نفسه یک چیزی را بدون در نظر گرفتن انسان هم از همین سنخ میبینم. مگر اینکه نکته ای این بین باشد که من متوجهش نیستم.
پ ن: البته میدانم که این نوع نگاه به امور و این وابسته دانستن ها تبعاتی دارد که باید توجه کرد...
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.