دیالکتیک یک نافیلسوف

باید تکلیف خود را با بعضی چیزها روشن کرد

دیالکتیک یک نافیلسوف

باید تکلیف خود را با بعضی چیزها روشن کرد

اینجا مجموعه ای از اندیشه های یک نافیلسوف معمولی را خواهید خواند. از نظر دادن دریغ نکنید...
نکته: مطالب این وبلاگ حتما با ذکر منبع یا نام نویسنده هستند؛ پس مالکیت مطالبی که بدون ذکر منبع آمده مربوط به همین وبلاگ میباشد:)
اینستاگرام: daily_dialectic

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شادی» ثبت شده است

نقدا دارم جوانیم را میدهم ، به امید به دست آوردن شادی. اما درست که نگاه میکنم شاید عطای این شادی -آن هم اینطور، نسیه- به لقایش نیارزد. از کجا معلوم که وعده سر خرمن نباشد...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۰۵

دو نوع اتحاد در عالم ممکن است. اتحاد زیر پرچم نفرت از چیزی و اتحاد زیر پرچم محبت به چیزی.

در نوع اول دشمن و نفرت از اوست که علاقه مشترک متحدین است ولی در نوع دوم عشق و علاقه به تحقق یک هدف جایگزین آن نفرت و تهدید است. در نوع دوم حرکت برای ساختن چیزیست و در نوع دیگر آسیب رساندن و در امان بودن از آسیب ها هدف میشود.

زیر پرچم عشق و محبت، افراد شاداند، سردی ها و استرس ها و نگرانی ها حداقل میشود و شوق و ذوق ساختن و حرکت و رسیدن و پویایی است که به چشم میخورد. ولی زیر پرچم دیگر کینه ها، شعارهای مرگ، رواج دشمنی ها، اضطراب ها و آشفتگی ها و درجا زدن ها جایگزین میگردد.  

البته با این تفاسیر نمیشود حکم به برتری و لزوم همیشگی اتحاد نوع دوم در برابر نوع اول داد، چون در دنیای واقعی گاهی هم باید رفت زیر پرچم نفرت و خشم از چیزی که کمر به آسیب و صدمه به اهداف و دست آوردهایت بسته است.

اما یک چیزی که بنظر میرسد روشن باشد این که این نوع اتحاد اگر چه گاهی لازم است اما نباید زیاد به طول بیانجاند. بنظر میرسد اتحاد زیر پرچم محبت و عشق ظرفیت بالاتری برای طولانی شدن و زندکی شدن و عمری به طول انجامیدن را دارد.

(اقتباسی از یکی از سخنرانی های دکتر عبدالکریم سروش)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۴ ، ۰۰:۵۴

هیچ چیزی بدتر از نمایش در یک زندگی نیست. بعضی از آدم ها همیشه در حال بازی هستند. اگر آنطور ک اعتقادت نیست زندگی کنی همیشه غمگین خواهی بود.اگر بخواهی خود را آنطوری ک نیستی نمایش دهی همیشه در عذاب خواهی بود. همیشه باید حواست را جمع کنی ک کجا خود را چگونه نشان داده ای یا کجا چه چیزی -که واقعا در وجودت هست- را پنهان کرده ای تا مبادا جایی از دستت در برود و دستت رو شود. از این بدتر عکس العمل های طبیعی اطرافیانت میشود ک با تو آنطوری ک تو را شناخته اند؛ آنطور ک خودت را بشان شناسانده ای برخورد میکنند و این ممکن است فاجعه بار باشد. اما چه آزاد و خوشحال زندگی میکند آنکسی که بی قید و بندهای دست و پاگیر، واقعا همانطور که هست زندگی میکند؛ نه تایید طلبی میکند و نه میخواهد فضلی که ندارد را به دیگران بفروشد. این آدم ها شاید آنچنان جذاب نباشند؛ شاید در مرکز توجه ها هم قرار نگیرند ولی چیز گران بهایی را بدست می آورند؛ آن ها میتوانند معمولی باشند؛ معمولی نگاه کنند، معمولی انتخاب کنند، معمولی دوست داشته باشند و دوست داشته شوند. نعمت اینطور بودن و اینطور پذیرفته شدن باعث شادی سهل الوصول و ارزشمندیست که خیلی از آدم ها، نادانسته برای بدست آوردنش، فدایش میکنند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۰۶