دیالکتیک یک نافیلسوف

باید تکلیف خود را با بعضی چیزها روشن کرد

دیالکتیک یک نافیلسوف

باید تکلیف خود را با بعضی چیزها روشن کرد

اینجا مجموعه ای از اندیشه های یک نافیلسوف معمولی را خواهید خواند. از نظر دادن دریغ نکنید...
نکته: مطالب این وبلاگ حتما با ذکر منبع یا نام نویسنده هستند؛ پس مالکیت مطالبی که بدون ذکر منبع آمده مربوط به همین وبلاگ میباشد:)
اینستاگرام: daily_dialectic

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «درک مطلب» ثبت شده است

چیزی هست. 

یه شبح فرّار و لزج مانند. 

شفاف و بیرنگ و معلق. 

چیزی که در همه چیز هست. 

 چیزی که باعث میشه آدما از هر چیزی لااقل به یک درک مشترک حداقلی برسند. 

چیزی که باعث میشه آدم ها هم رو بفهمند.

حس میشه ولی تا جایی که بش فکر نکنی ... تا جایی که روش تمرکز نکنی.

میشه وجودش رو فهمید ولی تا جایی که تو ذهنت نیاریش و تا جایی که دنبال ماهیتش نباشی. 

من وجود چیزی رو در عالم حس میکنم که ماده مشترک هر چیز ماهیت داریه. ماده ثابتی که اگر نباشه درک مشترک و مفاهیم مشترکی هم وجود نخواهد داشت. چیزی که تا بش فکر میکنی محو میشه. 

من همچین موجود خارق العاده ای رو حس میکنم؛ چیزی که به وصف نمیاد؛ چیزی که ماهیتی نداره؛ چیزی که فقط هست...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۴ ، ۱۱:۵۵

"معرفت" را به شناخت معنا میکنند. اما بنظر میرسد، معرفت در بین مردم معنی دیگری هم دارد که اتفاقا خیلی ارزشمند و محترم است.

آدمِ با معرفت را آنطور که من فهمیدم به کسی میگویند که هم شناخت و "تجربه" زیادی از دنیا و جامعه دارد و هم درکِ "فهم" دیگران را. فهمیدن دیگران هم البته ریشه در همان تجربه دارد ولی بعضی ها در این کار یک نوع مهارت ویژه ای دارند که حتی گاها مادرزادی است چون برای درک وضع دیگران حتما هم لازم نیست دقیقا همان شرایط را تجربه کرده باشی؛ میشود با کمی مهارت شرایط نزدیکی که از سر گذرانده ای را تسری بدهی.

آدمِ با معرفت چون دیگران را میفهمد و شرایطشان را تجربه کرده "کمک" می کند. یعنی چون شرایط را درک می کند برایش "اهمیت" دارد، انگار خودش را در آن شرایط میبیند و از خودش که بیرون از شرایط است انتظار کمک دارد پس انگار که قرار است به خودش کمک کند بی تفاوت نمیماند. -همان چیزی که "همذات پنداری" می نامند-.

حتی گاهی لازم هم نیست که حتما عمل خاصی انجام شود، همین که بفهمی الان وقتش است که یک جمله ای را بگویی یا یک متنی را بفرستی یا دیدار کسی بروی یا از کسی یک جور حمایتی کنی؛ و در کل همین کارهای دم دستی -ولی مهم- هم خیلی به معرفت برمیگردد. 

اصلا در کل باید گفت آدم با معرفت میداند چطور باید "مراعات" کند. مهمترین لازمه مراعات "اخلاق" است. حسن خلق و "مدارا"؛ چیزی که دیگران از آن انرژی مثبت میگیرند.

"حرمت" هم مهمترین دست آورد مراعات است. آدم با معرفت احترام زیادی دارد، همانطور که به دیگران اهمیت می دهد، دیگران هم به او اهمیت میدهند. برای دیگران ارزش دارد و حریمش حفظ می شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۴ ، ۲۰:۱۳

براستی کدام دست نوشته ای را از کدام نویسنده ای میشود خوب درک کرد قبل از آنکه نگارنده اش را خوب بشناسی؟ آیا ممکن است به فهم نوشته کسی دست یافت درحالی که نه میدانی چه دغدغه هایی داشته، چه تجارب شیرین و تلخی داشته، چه علایق و وابستگی هایی داشته و از چه چیز هایی متنفر بوده؟ آیا میشود کسی را فهمید در حالی که ندانی در چه محیطی با چه ارزش هایی و با چه اعتقادات و انتظارات عمومی ای رشد کرده و چه تحولات و تغییرات ذهنی ای برایش پیش آمده؟ نوشته های انسان ها را نمیشود از آن ها جدا کرد؛ نوشته های انسان ها قسمتی از وجود و هویت آن هاست که برای همیشه روی کاغذ نقش بسته است و اگر آن نوشته را از آن وجود و هویت خالی کردی؛ از روح و جسم متن کاسته ای؛  و براستی چه خیانتی بدتر از این در حق نوشته و نویسنده می شود کرد؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۵۹