دیالکتیک یک نافیلسوف

باید تکلیف خود را با بعضی چیزها روشن کرد

دیالکتیک یک نافیلسوف

باید تکلیف خود را با بعضی چیزها روشن کرد

اینجا مجموعه ای از اندیشه های یک نافیلسوف معمولی را خواهید خواند. از نظر دادن دریغ نکنید...
نکته: مطالب این وبلاگ حتما با ذکر منبع یا نام نویسنده هستند؛ پس مالکیت مطالبی که بدون ذکر منبع آمده مربوط به همین وبلاگ میباشد:)
اینستاگرام: daily_dialectic

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اپیکور» ثبت شده است

شما رو با دو تا فیلسوفی که اخیرا آشنا شدم آشنا میکنم:

اپیکور-هابز

ریشه بدبختی آدمی یا در ترس است یا در آرزوهای نامحدود و عبث. انسان خردمند نیازهای خود را افزون نمیکند زیرا با این کار سرچشمه درد و رنج را افزون کرده.(اپیکور)

هابز هم که به کل هر گونه موضوع الهیاتی و روحانی رو از موضوع فلسفه بیرون کشید و خیال خودش رو راحت کرد.

لفظی چون جوهر ناجسمانی همانقدر معنی افاده میکند ک جسم ناجسمانی یا چهارگوشه مدور. اما کسانی هستند که براستی میپندارند این گونه الفاظ را میفهمند ولی کارشان تنها اینست که کلمات را پیش خود تکرار میکنند بی آنکه مدلولشان را بواقع درک کنند. این کلمات در واقع هیچ مدلولی در ذهن ندارند.(هابز)

اپیکور معتقد بود حواس پنجگانه مهمترین و معتمدترین منابع ادراکی انسان اند. هابز هم فلسفه را کشف علل از مشاهده پدیدارها و معلول ها میدانست. شروع تمام فلسفه را از داده های قابل فهم حواس میدانست. برای همین هم خدا و وحی و این دست را از موضوع فلسفه خارج میدونست...

هر دوشون رو دوست دارم و رفاقت با هردوشون رو توصیه میکنم:)

البته دوستانی که زودتر و بیشتر آشنا شدن که هیچ:)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۴ ، ۲۲:۱۹

نظرات اپیکور (271-341 ق.م)درباره "دوست".اپیکور یکی از ابرمردای تاریخه. فوق العادس این بشر.

==========================

ما وجود نداریم مگر وقتی کسی باشد که بتواند ببیند ما وجود داریم. آنچه میگوییم هیچ معنایی ندارد مگر زمانی که کسی بتواند آن را بفهمد. در میان دوستان بودن یعنی همواره هویت خود را تایید کردن؛ دانش، مراقبت و علاقه آن ها به ما، این قدرت را می دهد که از رخوت و کرختی بیرون بیاییم. در صحبت های معمولی بسیاری از آنان با ما شوخی میکنند و نشان می دهند که ضعف های ما را می دانند و آن ها را می پذیرند و بنابراین، به نوبه خود، می پذیرند که ما در دنیا جایی داریم.می توانیم از آن ها بپرسیم "اون یارو ترسناک نیست؟" یا "هیچ وقت احساس کردی که...؟" و منظورمان را درک کنند، نه اینکه با حیرت بگویند "نه، اصلا" - جوابی که ممکن است احساس کنیم حتی زمانیکه با دوستانمان هستیم به اندازه کاشفان قطب شمال تنها هستیم- .دوستان واقعی، ما را با معیارهای دنیوی نمی سنجند، آن ها به خود اصلی ما علاقه دارندمثل زوج های آرمانی، عشق آن ها به ما، متاثر از جایگاه ما در سلسله مراتی اجتماعی نیست، و بنابراین، ما بر سر پوشیدن لباس های کهنه و نشان دادن اینکه امسال پول کمی در آورده ایم دغدغه خاطری نداریم.ممکن است جستجوی ما برای بدست آوردن پول هیچ دلیلی جز جلب توجه اطافیان و اجتماع نداشته باشد اما قلیلی از دوستان هستند که میتوانند به ما عشق و محبتی ارزانی دارند که حتی ثروت قادر به تامین آن نباشد.

(برداشتی از کتاب تسلی بخشی های فلسفه)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۴ ، ۱۴:۴۳