دیالکتیک یک نافیلسوف

باید تکلیف خود را با بعضی چیزها روشن کرد

دیالکتیک یک نافیلسوف

باید تکلیف خود را با بعضی چیزها روشن کرد

اینجا مجموعه ای از اندیشه های یک نافیلسوف معمولی را خواهید خواند. از نظر دادن دریغ نکنید...
نکته: مطالب این وبلاگ حتما با ذکر منبع یا نام نویسنده هستند؛ پس مالکیت مطالبی که بدون ذکر منبع آمده مربوط به همین وبلاگ میباشد:)
اینستاگرام: daily_dialectic

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۳۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

یک واقعیت حتمی و بسیار شگفت انگیز:

آدم ها هر چه بیشتر و عمیق تر میفهمند بیشتر به سکوت وادار میشوند...

عمدا از کلمه "وادار" استفاده کردم چون وقتی اهمیت فلسفه ای که پشت هر نظریه و گفته ای هست رو فهمیدی میبینی که تا فلسفه ای که طرف مقابلت قائله رو ندونی قطعا نمیتونی باش هم کلام بشی. تا ندونی چه چیزهایی برای فرد مقابل بدیهی هست و چه چیزهایی و با چه روش هایی نیاز به استدلال و استنتاج داره اصلا یک جمله از فرد مقابلت رو نخواهی فهمید.

یک توصیه از این حقیر: فلسفه را در تاریخ فلسفه بخوانید باشد که رستگار شوید...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۵۱

ببینید هر چی که تو این عالم هست یا حاصل اعتبار آدماست یا خودش اصالت داره. اون هایی که از قراردادها و اعتبارات آدما بوجود میاد مهمن ولی ارزش این رو ندارن که عمرت رو براشون بگذاری برگه های پول، سندهای املاک و اشیا، مدارک دانشگاهی، قراردادهای بین کشورها و از این دست همه اعتباری هستن.

کمک مثلا و در عوض، یه جنبه اصیل داره. فارغ از قراردادهایی که ممکنه بسته بشه و کمکِ اعتباری رو بسازه یه نوع کمک داریم که اصیله، و اون کمکیه که از صمیم قلبت و با اراده و آزادی کامل بدون هیچ انتظاری به دیگران میکنی. خیلی هم اصالت داره. یعنی جهان خلقت طوری شکل گرفته که این خودش ارزش داره چه من و تو بپذیریم و چه نپذیریم. و این کلا خصوصیت اصیل هاست. ممکنه پولی که تو جیب من و شماست فقط تو یه کشور ارزش داشته باشه ولی اون ها همه جا با ارزشن و نیازی به تبدیل و تبدل ندارن. سرمایه های واقعی ک حتی ارزش این رو دارن که عمری رو براشون صرف کنی...


هم چنین بخوانید: پیرمرد و جوان

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۱۸

هر کتابی که خواندم بیشتر از آن که به وسعت دانسته هایم اضافه کند به شمار ندانسته هایم اضافه کرد...

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۲۳

هرکسی میتواند فقط به خودش اعتماد داشته باشد.

هر کسی به نفس خودش...

نه حق دارد و نه موظف است که به نفس دیگری اعتماد کند.

این هم که میشنویم اصطلاحا میگویند کسی به من اعتماد نمیکند فرع بر اعتماد خود فرد به خودش است...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۴۱

زمانی که اسکندر کبیر شروع به کشور گشایی کرد (اوایل قرن چهارم ق.م) به جای نگاه "مدینه" -که نگاه سقراط و افلاطون و ارسطو بود و حتی سعادت فرد رو تابع سعادت مدینه میدونست- نگاه امپراطوری حاکم شد.

این شکستن مرزها و بوجود اومدن شهرهای چند فرهنگی باعث رشد دو مولفه در مردم شد: یکی جهان وطنی و یکی هم فردگرایی.

فرد گرایی و حضور اقوام و فرهنگهای مختلف کنار هم نیاز به اخلاق رو افزایش داد و طبعا فلاسفه هم بیشتر توجه به جنبه های عملی فلسفه کردن تا جنبه های نظری و مابعدالطبیه فلسفه. به نظر سنکا از اساس فلسفه باید مبین مسیری برای زندگی انسان ها به سوی سعادت باشه وگرنه فلسفه نیست. 

برای همین هم بعد از کشورگشایی ها توجه به مابعدالبیعه کم شد و هم رواقی ها و هم اپیکوری ها از مابعدالطبیعه قدما استفاده کردن. اونها حتی در مبانی نظری اخلاق هم از قدما تبعیت کردن و فقط تغییراتی ایجاد کردن.

البته شاید الان هم که مرزها به نوعی دیگه شکسته شده و دوران همزیستی فرهنگ ها و ملل هست این اخلاقیات تا حدی دوباره کارایی بیشتری پیدا کنه...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۲۶

برهان شرط بندی پاسکال:

یا خدا هست یا نیست. شکاکان، مسیحیان را ملامت می کنند چون با وجود اینکه عقل در تشخیص راه درست عاجز است، آن ها راه حلی قطعی اتخاذ کرده اند.

پاسکال می گوید زمانیکه شما در این وادی قدم میگذارید نمی توانید بیطرف بمانید و لاجرم باید شرط بندی کنید. آنچه در ظاهر بیطرفی مینامید درواقع انتخاب نبود خداست.

اما این شرطبندی متضمن چیست؟ عقل انسان، اراده او، معرفت او و سعادت او.  

عقل با انتخاب یکی از راه ها، نسبت به انتخاب راه دیگر آسیب نمیپذیرد چون انتخاب کردن جزو ذات آن است. 

درباره سعادت شرط بندی برای خداوند مقرون به مصلحت و بنابراین معقول است. اگر برنده شوید همه چیز را برده اید و اگر ببازید چیزی از دست نداده اید. آنچه گرو میگذارین متناهی است و آنچه بر آن شرط بسته اید نامتهاهی است.

اگر هم بپرسید که -از جانب منفی داستان- چطور از دست دادن یک متناهی نقد برای به دست آوردن نامتناهی ای که وجودش معلوم نیست معقول است؟ پاسخ می دهم: 

هر قماربازی یک امر یقینی را برای یک امر غیر یقینی به مخاطره میاندازد.  بعلاوه به محض ترک لذات متناهی به زودی کسب لذات دیگر رخ میدهد. "در هر قدمی که در این مسیر بر میدارید، کسب سود و بی معنا بودن خطر را آنچنان مشاهده می کنید که متوجه میشوید برای بدست آوردن نامتناهی درواقع چیزی را از دست نداده اید."

در واقع امر، انسان همیشه در حال خطر و ریسک کردن است، حتی وجود فردا هم ضروری نیست اما این مانع نمیشود که شما امروز کاری انجام ندهید یا حتی برای فردا برنامه ریزی نکنید. 

"تنها راه معقول جستجوی حقیقت است. اگر انسان بدون ایمان به خدا بمیرد همه چیز را از کف داده" 

"ممکن است بپرسید اگر خدا اراده کرده بود که من او را بپرستم باید چیزی از اراده اش به جای میگذاشت؟ " 

"او چنین کرده است؛ شما غافلید. پس آن ها را بجویید و مطمئن باشید به زحمتش می ارزد."

"اگر می توانستم ایمان را به شما ارزانی دارم بی شک این کار را می کردم اما چنین کاری نمیتوانم کرد...شما می توانید ترک لذت گویید و ببینید آنچه می گویم درست است یا نه"

پ.ن: مطالب بین " " نقل از خود جناب پاسکال هستند. منبع: تاریخ فلسفه کاپلستون جلد چهارم

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۱۲

داشتم فکر میکردم اگر داستان، داستان من و برادرم  بود، جسارت این جور تصمیم را داشتم؟!!

پ.ن: مهدی باکری اجازه نداد پیکر برادرش را بیاورند. گفت یا همه را بیاورید یا هیچ کدام را. گفت جواب مادر و همسر این یکیشان با من اما جواب مادر و همسر بقیه شان به این راحتی ها نیست...

 این پیکر هنوز هم بازنگشته...

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۰۴

* دایی جون چکار کردین قضیه این بنده خدا رو؟

** چی بگم دایی جون؟! از قدیم گفتن با بچه سفر نرو؛ اگه بارت بیافته میخنده؛ اگه بارش بیافته گریه میکنه...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۰۷

کلمه "من" کلمه خطرناکی است.

اگر گفتید و کائنات تشخیص داد که صلاحیتش را نداشته اید برایتان بد می شود...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۰۰

خدا را با علیت اثبات میکنید؟

علیت را با چه چیزی اثبات می کنید؟

همانطور که دلیل نمیشود که هر چیزی را که نمیبینیم وجود نداشته باشد؛ دلیلی هم ندارد هر چه را میبینیم وجود داشته باشد. علیت نام قانونی کلی است که ما بر آنچه اطراف خودمان دیده ایم گذاشته ایم. اما چه کسی می تواند اثبات کنید علیت واقعا یک قانون کلی است؟؟

پ.ن: راه های دیگری بجز علیت وجود دارد. آیا میتوانید از خدایتان دفاع کنید؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۳۳

آیا میخواهید حرفی که مردم دوست دارند بشنوند را بگویید؟ ساده است! یا از آنچه به آن نیاز دارند بگویید یا از آن چه به آن گرفتارند. یا بخندانیدشان یا از ناکامی های عشقی و غم های روزمرشان بگویید...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۱۲

یک گزاره معمولا صحیح:

به ادبیات آدم ها نگاه کنید

هر چه قید مطلق بیشتر

عمق معرفت کم تر...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۳۰

کتاب نمیخوانم که همه چیز را بدانم.

کتاب میخوانم تا بدانم چه چیزهایی هست که نمیدانم...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۵۵

سوال: چه میشود که انسان در اندیشه خود خطا میکند؟
پاسخ دکارت(نقل به مضمون): اینجا پای تقابل مرزهای "اراده" و "فاهمه" به میان می آید. اراده انسان نامتناهی است و متعلق چیزهایی است که فهم انسان هنوز به آن ها نرسیده و حتی عقل انسان نمیتواند آن ها را درک کند. اینجاست که انسان اگر توجه نکند به سادگی دچار خطا میشود.
شرط عدم ارتکاب خطا در اندیشه حکم درباره اموریست که نزد عقل واضح و متمایز از دیگر چیزها هستند.
دقت شود که اراده به ما هو اراده چون ساخته خداست باعث خطا نیست. بلکه این استفاده نادرست ما از اختیار است که باعث صدور حکم نابجا در اموری میشود که نه برای ما واضح اند و نه متمایز...
پ.ن: واضح بودن یعنی عقل مفهوم را به روشنی و بی ابهام و تردید درک کند. متمایز بودن یعنی مفهوم، نزد عقل از دیگر مفاهیم و ماهیات کاملا جدا درک شود. ممکن است چیزی واضح باشد ولی متمایز نباشد ولی برعکس آن ممکن نیست...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۲۲

کتاب developing minds  یکی از معتبرترین کتاب های رفرنس و منبع برای افرادی است که به آموزش مهارت های اندیشه ورزی علاقه دارند. این کتاب مجموعه ای از مقالات است که حاصل تلاش گروهی از متخصص ترین محققین عرصه آموزش و تفکر نقادانه می باشد. در اینجا مقاله ای از کتاب را ترجمه کرده ام که به بحث های آموزش صحیح مبتنی بر ایجاد مهارت های تفکر و اندیشه ورزی در دانش آموزان می پردازد. تعداد بسیاری از سنت های آموزشی موجود در کشور ما در این مقاله نقد می شود و راه های بهتری برای جایگزینی آن ها ارائه می گردد. خواندن این ترجمه را به همه کسانی که در فعالیت های آموزشی فعال اند پیشنهاد میکنم.

دریافت فایل
عنوان: آموزش صحیح
حجم: 408 کیلوبایت

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۴ ، ۰۲:۰۰

چه مصیبت ها و رنج هایی که آدم ها برای آدم ها ایجاد نکرده اند. وقتی دو طرف یک جنگ را میبینم که بر سر ایدئولوژی یا سیاست یا اعتقاد یا سرزمین یا هر دلیل بی ارزش دیگری جنگ را شروع میکنند فقط حماقت و کوتاه نظری میبینم. و البته ملتی که باید تا نسل ها با شرور و رنج های عمیق و کریه برامده از این جنگ ها دست و پنجه نرم کند...

پ.ن:عکس کودک سوری در سواحل ترکیه یکی از هزاران هزار عکسیه که از این فجایع منتشر شده و این عکس ها یک قسمت از هزازان هزار بخش این فاجعه است...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۴۷

اما به مطهری هم جفا میکنند، چون آنقدر از او یاد میشود و آنقدر او را دستمالی میکنند که از توجه عالمانه ای که باید مصروف او گردد، کاسته میشود. وقتی قدرت و حکومت، پشت سر فکری قرار گرفت، حتی اگر آن فکر، حق و عالی باشد، مردم استشمام میکنند که آن قدرت یا حکومت در مطرح کردن آن فکر، منافع و غایاتی را جستجو میکند. شان فکر آن است که خود چنان پرقدرت باشد که راه خود را در جامعه باز کند؛ حاجت ندارد که آن را به ضرب و زور در جامعه پیش ببرند. ولی اگر ضرب و زور در میان بود، این علامت ضعف آن فکر است. اگر فکر مطهری و امثال او قوت و قدرتی دارد حاجت به این همه تبلیغ نیست؛ "مشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید"...

-کتاب از شریعتی-دکتر سروش-

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۵۳

دوستان کتاب چنین گفت زرتشت نوشته نیچه رو حتما باید خوند. چند بار هم باید خوند. از ما گفتن بود...


(زرتشت در هنگام وداع با یاران خود)

...خواهان دانایی نباید تنها عشق دشمنانش را بیاموزد. بلکه باید کینه دوستانش را هم فرا گیرد. اگر کسی تا ابد شاگرد بماند، هرگز چنان که باید به فضل استادش اقرار نمیکند، چرا تاج مرا در هم نمیشکنید؟

شما مرا گرامی میدارید. اما اگر از من روی بگردانید، چشم به راه چه مصیبت ناگواری خواهید بود؟ برداشتن یادمان ها خطرناک است. پس مبادا این تندیس آویخته بر شما فرو افتد و کارتان را یکسره کند.

میگویید به زرتشت ایمان دارید.این چه اهمیتی دارد؟ میگویید شما مومنید. مومنان به چه می ارزند؟ پیش از آنکه شما مرا بیابید. هنوز کسی از آن ها خود را نجسته بود. همه مومنان اینچنین اند. ایمان چیز بزرگی نیست. بنابراین از شما می خواهم که مرا وانهید؛ تا خود را بیابید و تا هنگامی که همگی مرا انکار نکرده اید، به نزدتان باز نخواهم گشت...

-چنین گفت زرتشت-نیچه-کتاب اول

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۴ ، ۰۲:۴۱

با چراغی کورسو میجستم تو را

در کنار پرتگاهی سخت

نشانت را ز مجنون ها و از فرهادهای راه پرسیدم

و لیلی ها... و شیرین ها...

تو را دیدم میان کوره راهی سخت...

چشم هایت مبتلایم کرد و بی پروا

چراغی را که روشن کرده بودم زود افشردم

که پیدا کرده بودم تکیه گاهی سخت...

دریغا... پیش از اینکه گرد راه از تن زداید،

زود... خیلی زود راندی ز خود من را

و اینک باز من ماندم؛ چراغی مرده؛ راهی سخت...

م.م

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۰۷
اینطور که تا به حال فهمیده ام آدم متعصب -روی هر چیزی- شبیه بچه ایست که چیزی را بدست آورده، فکر میکند اولین فردیست که آن را یافته و از آن بدتر فکر میکند باارزش ترین چیزی است که کسی تا به حال یافته...
بی خبر از اینکه هیچ چیز با ارزشی را دست بچه ها نمیدهند...
پ.ن:صد نکته غیر حسن بباید که تا کسی
مقبول مردم صاحب نظر شود...
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۱۶

اگر دوست دارید فلسفه بخونید دو نکته رو رعایت کنید:

اول: فلسفه را حتما در تاریخ فلسفه بخونید. هر فلسفه ای یک سیر تاریخی داره که اگر مطالعه نکنید، فلسفتون بی ریشه و معلق در فضا میمونه. خوندن اسپینوزا و لایب نیتس بدون خوندن دکارت یا مطالعه کانت بدون خوندن هیوم ابتر میمونه.

دوم: حتما قبل از ورود به فلسفه یک فیلسوف لااقل مختصری از زندگی نامه، آثار و احوال و مراحل زندگی، شرایط اجتماعی و فرهنگی، تاثیرات و بخصوص تاثرات مهم اون فیلسوف رو بشناسید. سعی کنید بفهمید هدفش از تفلسف، موانع و مشوقاتش و انگیزه ها و فلاسفه مورد علاقش چه کسانی بودن. در غیر این صورت هم فلسفه ای که میفهمید با واقعیت متغایر خواهد بود.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۵۸

به عکس هایت نگاه میکنم

به تنها چیزهایی که از تو برایم مانده

و خودم را دعوا میکنم که چرا انقدر کم برداشته ام...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۴۸

تو کتاب "رازدانی، روشنفکری و دینداری" سروش یه بحث خیلی مهم و جالبی درباره رازدانی انسان ها اومده. مضمونش اینه که معرفت یک امر تشکیکی و دارای مرتبه است. شما در هر مرتبه ای از ظرفیت معرفتی قرار بگیرید یک چیزهای خاصی برای شما در تقابل ها قرار میگیرن، یعنی متضاد و متناقض در هر مرتبه ای از معرفت شامل یک سری چیز خاص همون مرتبه میشه. ممکنه در یک مرتبه ای از معرفت یک چیزهایی متناقض باشن که در مرتبه دیگه ای اون ها تناقضی نداشته باشن. این بسته به ظرفیت معرفتی انسان داره.

این رو در توجیه علم پیامبران در کنار عمل زمینی اون ها میشه استفاده کرد.

پ.ن: اگر علاقه دارید بدونید که معنای دقیق روشنفکری دینی چیه این کتاب رو حتما بخونید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۰۹

زیبایی را تا نگاهت به شیی زیبا نیفتد درک نمیکنی؛ و درکت از زیبایی به اندازه زیبایی زیبا ترین چیزیست که تا به حال دیده ای. غافل از اینکه زیبایی حقیقی درون آدم است

آنچه دیده ای چیزی جز تناسب نبوده، چیزی جز رعایت اندازه ها نبوده، چیزی جز تلفیق رنگ هایی که حتی وجود هم ندارند نبوده...

زیبایی واقعی در مفاهیم خودش را نشان میدهد

آنجایی که تجربه ای را از سر میگذرانی که ناگهان حس میکنی در خودت که هیچ؛ چنان بزرگت کرده که در هیچ جای متصوری نمیگنجی.

ناگهان چیزی از عمق سینه ات بالا می آید که سخت سینه ات را میفشارد ولی خوش آیند است. حتی خنده هم در بروز آن کمکی نمیکند. سرت سبک میشود و انگار میخواهد اوج بگیرد. میخواهی از جایی که هستی کنده شوی...

این تجربه ها را بیشتر وقتی کتاب خوب خوانده ام از سر گذرانده ام...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۲۱

دریافت فایل
عنوان: خلاصه کتاب درس گفتارهایی در فلسفه اخلاق 9
حجم: 329 کیلوبایت

توضیحات: در این قسمت از کتاب، نتیجه گرایی (پیامدگرایی) اخلاقی مورد بررسی واقع شده. خودمحوری روان شناسانه و خود محوری هنجاری بصورت مجمل تر و فایده گرایی بصورت کامل تر بررسی شده. در فایده گرایی با توجه به نتایجی که محتمل می باشد، عملی اخلاقی تر است که متضمن بیشترین مقدار لذت و کمترین مقدار رنج و الم باشد. لذت های دانی و عالی نیز در همین بخش توضیح داده شده....


بقیه قسمت ها را در اینجا ببینیند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۰۳

خدایی که تو را آفریده کجا اثبات میخواهد؟

اثبات آفریده است دیگر...

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۱۰

چیزی هست که من به شدت بش اعتقاد دارم. شاید شما هم تجربه کرده باشید؛ مطلقا هیچ چیزی در این دنیا نیست که بی اثر بمونه. هیچ حرفی، هیچ عملی و هیچ نوشته ای...

محاله که یک نفر کاری رو انجام بده و برای رسیدن به چیزی قدمی برداره و بی اثر و بی حاصل باقی بمونه.

فقط چیزی که هست این که گاهی ما این نتیجه ها و بازخوردها رو نمی بینیم و متاسفانه گاهی وقت ها درست زمانی که این دست آوردهای کوچیک، در شرف به هم رسیدن و نتیجه دادن هستن ناامید میشیم و جا میزنیم...

گاهی این ناامیدی توی زندگیمون فاجعه هایی به بار میاره که روحمون هم از خیلیاش خبردار نیست...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۳۷

* تو فقط بلدی هر چیزی رو رد کنی. خب وقتی به چیزی رو رد میکنی نباید جاش یه چیز دیگه ای رو اثبات کنی؟

** از نظر منطقی هیچ لزومی نداره که کسی که چیزی رو نفی میکنه حتما یه چیزی رو به جاش اثبات کنه. ولی من فعلا اصلا هیچ چیزی برام اثبات شده نیست. اصلا قصدم هم اینه که مفاهیم اثباتی زندگیم رو بذارم برای نیمه دوم زندگیم.

* خب این نیمه دوم زندگیت از کی شروع میشه دقیقا؟

** نمیدونم! فقط امیدوارم از هر وقت که شروع میشه تا آخرم ادامه پیدا کنه....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۲۲

چقدر کوتاه بود

مدت شیرین شک هایت

که آیا برای من راهی هست یا نه

چقدر در مقابل خانه ات ماندن شیرین بود

حتی راستش را بخواهی نه گفتنت هم به دلم چسبید

خوب بود که آخر به حرف آمدی

صدایت شیرین بود

و من چقدر دست و پایم را گم کردم 

من هر جا نمایش میدهم بد در می آید

هیچ وقت بازیگر خوبی نبوده ام

ای کاش آن نقش بازی مسخره را رها میکردم

کسی چه میداند

شاید حتی از این هم شیرین تر به حرف می آمدی...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۱۹

"فکر میکنم پس هستم..."

همونطور که میدونید ریاضیات یک روش استدلال و استنتاج دقیق و بلامنازعه به دست میده که شما میتونید با شروع از واقعیت های بدیهی مثل اینکه مثلا هر مثلث سه ضلع داره یا هر کره محاط به یک سطحه شروع کنید و به قضایای درستی برسید. آرزوی دکارت بنا کردن فلسفه ای غیرقابل مناقشه با همین روش بود. بگذارید یه کم درباره دکارت اطلاعات عمومی داشته باشیم. دکارت ریاضی دان و فیلسوف بزرگی بود. اولین فیلسوف از فلاسفه موسوم به اصالت عقلی(ابتدای قرن هفدهم+اسپینوزا و لایب نیتس). 

اصول روش دکارتی:

اصل اول: هیچ حکم یا قضیه ای را بدون آنکه کاملا آن را بدیهی و واضح بیابید نپذیرید.

این مستلزم شک رَوِشیه. یعنی شما باید همین الان همه عقاید و باورهاتون رو کنار بگذارید و با عقل و البته روش دکارتی درباره اونها قضاوت کنید. اگر پذیرفتنی بودن بپذیرید وگرنه نپذیرید.

اصل دوم : درباره احکام به ظاهر پیچیده از روش تحلیل کمک بگیرید. یعنی تا جای ممکن حکم مورد نظر رو به اجزای بدیهی تجزیه کنید و بعد با ترکیب اونها به بداهت حکم یا ردش دست پیدا کنید.

اصل سوم: در ترکیب و استنتاج از این بدیهیات -که از طریق تجزیه بدست آمده- هم باید شهود شما حاکم باشه. یعنی صدق هر نتیجه ای که از ترکیب مقدمات میگیرید هم کاملا برای شما واضح و روشن باشه.

نتیجه: این مقدمه خیلی خیلی خلاصه شده میخواد بگه که جمله "فکر میکنم پس هستم" در حقیقت نقطه شروع فلسفه دکارت از بدیهی ترین گزاره عالم برای انسانه و بعد همین گزاره تا اثبات وجود خداوند با همان اصول فلسفی -که جمعا روش دکارت رو تشکیل میدن- ادامه دار خواهد شد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۲۳