دیالکتیک یک نافیلسوف

باید تکلیف خود را با بعضی چیزها روشن کرد

دیالکتیک یک نافیلسوف

باید تکلیف خود را با بعضی چیزها روشن کرد

اینجا مجموعه ای از اندیشه های یک نافیلسوف معمولی را خواهید خواند. از نظر دادن دریغ نکنید...
نکته: مطالب این وبلاگ حتما با ذکر منبع یا نام نویسنده هستند؛ پس مالکیت مطالبی که بدون ذکر منبع آمده مربوط به همین وبلاگ میباشد:)
اینستاگرام: daily_dialectic

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

کتاب developing minds  یکی از معتبرترین کتاب های رفرنس و منبع برای افرادی است که به آموزش مهارت های اندیشه ورزی علاقه دارند. این کتاب مجموعه ای از مقالات است که حاصل تلاش گروهی از متخصص ترین محققین عرصه آموزش و تفکر نقادانه می باشد. در اینجا مقاله ای از کتاب را ترجمه کرده ام که به بحث های آموزش صحیح مبتنی بر ایجاد مهارت های تفکر و اندیشه ورزی در دانش آموزان می پردازد. تعداد بسیاری از سنت های آموزشی موجود در کشور ما در این مقاله نقد می شود و راه های بهتری برای جایگزینی آن ها ارائه می گردد. خواندن این ترجمه را به همه کسانی که در فعالیت های آموزشی فعال اند پیشنهاد میکنم.

دریافت فایل
عنوان: آموزش صحیح
حجم: 408 کیلوبایت

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۴ ، ۰۲:۰۰

چه مصیبت ها و رنج هایی که آدم ها برای آدم ها ایجاد نکرده اند. وقتی دو طرف یک جنگ را میبینم که بر سر ایدئولوژی یا سیاست یا اعتقاد یا سرزمین یا هر دلیل بی ارزش دیگری جنگ را شروع میکنند فقط حماقت و کوتاه نظری میبینم. و البته ملتی که باید تا نسل ها با شرور و رنج های عمیق و کریه برامده از این جنگ ها دست و پنجه نرم کند...

پ.ن:عکس کودک سوری در سواحل ترکیه یکی از هزاران هزار عکسیه که از این فجایع منتشر شده و این عکس ها یک قسمت از هزازان هزار بخش این فاجعه است...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۴۷

اما به مطهری هم جفا میکنند، چون آنقدر از او یاد میشود و آنقدر او را دستمالی میکنند که از توجه عالمانه ای که باید مصروف او گردد، کاسته میشود. وقتی قدرت و حکومت، پشت سر فکری قرار گرفت، حتی اگر آن فکر، حق و عالی باشد، مردم استشمام میکنند که آن قدرت یا حکومت در مطرح کردن آن فکر، منافع و غایاتی را جستجو میکند. شان فکر آن است که خود چنان پرقدرت باشد که راه خود را در جامعه باز کند؛ حاجت ندارد که آن را به ضرب و زور در جامعه پیش ببرند. ولی اگر ضرب و زور در میان بود، این علامت ضعف آن فکر است. اگر فکر مطهری و امثال او قوت و قدرتی دارد حاجت به این همه تبلیغ نیست؛ "مشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید"...

-کتاب از شریعتی-دکتر سروش-

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۵۳

دوستان کتاب چنین گفت زرتشت نوشته نیچه رو حتما باید خوند. چند بار هم باید خوند. از ما گفتن بود...


(زرتشت در هنگام وداع با یاران خود)

...خواهان دانایی نباید تنها عشق دشمنانش را بیاموزد. بلکه باید کینه دوستانش را هم فرا گیرد. اگر کسی تا ابد شاگرد بماند، هرگز چنان که باید به فضل استادش اقرار نمیکند، چرا تاج مرا در هم نمیشکنید؟

شما مرا گرامی میدارید. اما اگر از من روی بگردانید، چشم به راه چه مصیبت ناگواری خواهید بود؟ برداشتن یادمان ها خطرناک است. پس مبادا این تندیس آویخته بر شما فرو افتد و کارتان را یکسره کند.

میگویید به زرتشت ایمان دارید.این چه اهمیتی دارد؟ میگویید شما مومنید. مومنان به چه می ارزند؟ پیش از آنکه شما مرا بیابید. هنوز کسی از آن ها خود را نجسته بود. همه مومنان اینچنین اند. ایمان چیز بزرگی نیست. بنابراین از شما می خواهم که مرا وانهید؛ تا خود را بیابید و تا هنگامی که همگی مرا انکار نکرده اید، به نزدتان باز نخواهم گشت...

-چنین گفت زرتشت-نیچه-کتاب اول

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۴ ، ۰۲:۴۱

با چراغی کورسو میجستم تو را

در کنار پرتگاهی سخت

نشانت را ز مجنون ها و از فرهادهای راه پرسیدم

و لیلی ها... و شیرین ها...

تو را دیدم میان کوره راهی سخت...

چشم هایت مبتلایم کرد و بی پروا

چراغی را که روشن کرده بودم زود افشردم

که پیدا کرده بودم تکیه گاهی سخت...

دریغا... پیش از اینکه گرد راه از تن زداید،

زود... خیلی زود راندی ز خود من را

و اینک باز من ماندم؛ چراغی مرده؛ راهی سخت...

م.م

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۰۷
اینطور که تا به حال فهمیده ام آدم متعصب -روی هر چیزی- شبیه بچه ایست که چیزی را بدست آورده، فکر میکند اولین فردیست که آن را یافته و از آن بدتر فکر میکند باارزش ترین چیزی است که کسی تا به حال یافته...
بی خبر از اینکه هیچ چیز با ارزشی را دست بچه ها نمیدهند...
پ.ن:صد نکته غیر حسن بباید که تا کسی
مقبول مردم صاحب نظر شود...
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۱۶

اگر دوست دارید فلسفه بخونید دو نکته رو رعایت کنید:

اول: فلسفه را حتما در تاریخ فلسفه بخونید. هر فلسفه ای یک سیر تاریخی داره که اگر مطالعه نکنید، فلسفتون بی ریشه و معلق در فضا میمونه. خوندن اسپینوزا و لایب نیتس بدون خوندن دکارت یا مطالعه کانت بدون خوندن هیوم ابتر میمونه.

دوم: حتما قبل از ورود به فلسفه یک فیلسوف لااقل مختصری از زندگی نامه، آثار و احوال و مراحل زندگی، شرایط اجتماعی و فرهنگی، تاثیرات و بخصوص تاثرات مهم اون فیلسوف رو بشناسید. سعی کنید بفهمید هدفش از تفلسف، موانع و مشوقاتش و انگیزه ها و فلاسفه مورد علاقش چه کسانی بودن. در غیر این صورت هم فلسفه ای که میفهمید با واقعیت متغایر خواهد بود.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۵۸

به عکس هایت نگاه میکنم

به تنها چیزهایی که از تو برایم مانده

و خودم را دعوا میکنم که چرا انقدر کم برداشته ام...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۴۸

تو کتاب "رازدانی، روشنفکری و دینداری" سروش یه بحث خیلی مهم و جالبی درباره رازدانی انسان ها اومده. مضمونش اینه که معرفت یک امر تشکیکی و دارای مرتبه است. شما در هر مرتبه ای از ظرفیت معرفتی قرار بگیرید یک چیزهای خاصی برای شما در تقابل ها قرار میگیرن، یعنی متضاد و متناقض در هر مرتبه ای از معرفت شامل یک سری چیز خاص همون مرتبه میشه. ممکنه در یک مرتبه ای از معرفت یک چیزهایی متناقض باشن که در مرتبه دیگه ای اون ها تناقضی نداشته باشن. این بسته به ظرفیت معرفتی انسان داره.

این رو در توجیه علم پیامبران در کنار عمل زمینی اون ها میشه استفاده کرد.

پ.ن: اگر علاقه دارید بدونید که معنای دقیق روشنفکری دینی چیه این کتاب رو حتما بخونید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۰۹

زیبایی را تا نگاهت به شیی زیبا نیفتد درک نمیکنی؛ و درکت از زیبایی به اندازه زیبایی زیبا ترین چیزیست که تا به حال دیده ای. غافل از اینکه زیبایی حقیقی درون آدم است

آنچه دیده ای چیزی جز تناسب نبوده، چیزی جز رعایت اندازه ها نبوده، چیزی جز تلفیق رنگ هایی که حتی وجود هم ندارند نبوده...

زیبایی واقعی در مفاهیم خودش را نشان میدهد

آنجایی که تجربه ای را از سر میگذرانی که ناگهان حس میکنی در خودت که هیچ؛ چنان بزرگت کرده که در هیچ جای متصوری نمیگنجی.

ناگهان چیزی از عمق سینه ات بالا می آید که سخت سینه ات را میفشارد ولی خوش آیند است. حتی خنده هم در بروز آن کمکی نمیکند. سرت سبک میشود و انگار میخواهد اوج بگیرد. میخواهی از جایی که هستی کنده شوی...

این تجربه ها را بیشتر وقتی کتاب خوب خوانده ام از سر گذرانده ام...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۲۱

دریافت فایل
عنوان: خلاصه کتاب درس گفتارهایی در فلسفه اخلاق 9
حجم: 329 کیلوبایت

توضیحات: در این قسمت از کتاب، نتیجه گرایی (پیامدگرایی) اخلاقی مورد بررسی واقع شده. خودمحوری روان شناسانه و خود محوری هنجاری بصورت مجمل تر و فایده گرایی بصورت کامل تر بررسی شده. در فایده گرایی با توجه به نتایجی که محتمل می باشد، عملی اخلاقی تر است که متضمن بیشترین مقدار لذت و کمترین مقدار رنج و الم باشد. لذت های دانی و عالی نیز در همین بخش توضیح داده شده....


بقیه قسمت ها را در اینجا ببینیند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۰۳

خدایی که تو را آفریده کجا اثبات میخواهد؟

اثبات آفریده است دیگر...

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۱۰

چیزی هست که من به شدت بش اعتقاد دارم. شاید شما هم تجربه کرده باشید؛ مطلقا هیچ چیزی در این دنیا نیست که بی اثر بمونه. هیچ حرفی، هیچ عملی و هیچ نوشته ای...

محاله که یک نفر کاری رو انجام بده و برای رسیدن به چیزی قدمی برداره و بی اثر و بی حاصل باقی بمونه.

فقط چیزی که هست این که گاهی ما این نتیجه ها و بازخوردها رو نمی بینیم و متاسفانه گاهی وقت ها درست زمانی که این دست آوردهای کوچیک، در شرف به هم رسیدن و نتیجه دادن هستن ناامید میشیم و جا میزنیم...

گاهی این ناامیدی توی زندگیمون فاجعه هایی به بار میاره که روحمون هم از خیلیاش خبردار نیست...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۳۷

* تو فقط بلدی هر چیزی رو رد کنی. خب وقتی به چیزی رو رد میکنی نباید جاش یه چیز دیگه ای رو اثبات کنی؟

** از نظر منطقی هیچ لزومی نداره که کسی که چیزی رو نفی میکنه حتما یه چیزی رو به جاش اثبات کنه. ولی من فعلا اصلا هیچ چیزی برام اثبات شده نیست. اصلا قصدم هم اینه که مفاهیم اثباتی زندگیم رو بذارم برای نیمه دوم زندگیم.

* خب این نیمه دوم زندگیت از کی شروع میشه دقیقا؟

** نمیدونم! فقط امیدوارم از هر وقت که شروع میشه تا آخرم ادامه پیدا کنه....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۲۲

چقدر کوتاه بود

مدت شیرین شک هایت

که آیا برای من راهی هست یا نه

چقدر در مقابل خانه ات ماندن شیرین بود

حتی راستش را بخواهی نه گفتنت هم به دلم چسبید

خوب بود که آخر به حرف آمدی

صدایت شیرین بود

و من چقدر دست و پایم را گم کردم 

من هر جا نمایش میدهم بد در می آید

هیچ وقت بازیگر خوبی نبوده ام

ای کاش آن نقش بازی مسخره را رها میکردم

کسی چه میداند

شاید حتی از این هم شیرین تر به حرف می آمدی...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۱۹

"فکر میکنم پس هستم..."

همونطور که میدونید ریاضیات یک روش استدلال و استنتاج دقیق و بلامنازعه به دست میده که شما میتونید با شروع از واقعیت های بدیهی مثل اینکه مثلا هر مثلث سه ضلع داره یا هر کره محاط به یک سطحه شروع کنید و به قضایای درستی برسید. آرزوی دکارت بنا کردن فلسفه ای غیرقابل مناقشه با همین روش بود. بگذارید یه کم درباره دکارت اطلاعات عمومی داشته باشیم. دکارت ریاضی دان و فیلسوف بزرگی بود. اولین فیلسوف از فلاسفه موسوم به اصالت عقلی(ابتدای قرن هفدهم+اسپینوزا و لایب نیتس). 

اصول روش دکارتی:

اصل اول: هیچ حکم یا قضیه ای را بدون آنکه کاملا آن را بدیهی و واضح بیابید نپذیرید.

این مستلزم شک رَوِشیه. یعنی شما باید همین الان همه عقاید و باورهاتون رو کنار بگذارید و با عقل و البته روش دکارتی درباره اونها قضاوت کنید. اگر پذیرفتنی بودن بپذیرید وگرنه نپذیرید.

اصل دوم : درباره احکام به ظاهر پیچیده از روش تحلیل کمک بگیرید. یعنی تا جای ممکن حکم مورد نظر رو به اجزای بدیهی تجزیه کنید و بعد با ترکیب اونها به بداهت حکم یا ردش دست پیدا کنید.

اصل سوم: در ترکیب و استنتاج از این بدیهیات -که از طریق تجزیه بدست آمده- هم باید شهود شما حاکم باشه. یعنی صدق هر نتیجه ای که از ترکیب مقدمات میگیرید هم کاملا برای شما واضح و روشن باشه.

نتیجه: این مقدمه خیلی خیلی خلاصه شده میخواد بگه که جمله "فکر میکنم پس هستم" در حقیقت نقطه شروع فلسفه دکارت از بدیهی ترین گزاره عالم برای انسانه و بعد همین گزاره تا اثبات وجود خداوند با همان اصول فلسفی -که جمعا روش دکارت رو تشکیل میدن- ادامه دار خواهد شد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۲۳

خندیدن همیشه همراه نوعی غفلت است. آدم ها وقتی میخندند دیگر به خودشان فکر نمیکنند. خندیدن یک جور مستی و یک جور از خودبیخودی خاص است. 

چیزی در درون آدم پیدا نمیشود که بتوان به آن خندید و اتفاقا بر عکس آنچه در درون آدم هاست معمولا از جنس تردید و ابهام است و اصلا هم خنده دار نیست؛ معمولا غم انگیز و دلهره آور است؛ لااقل قطعا جدی تر از آن است که کسی را بخنداند. مردم هم برای همین است که کسانی را که باعث خنده می شوند دوست دارند. آن ها هر چیزی را که باعث سرگرمیشان میشود دوست دارند؛ چون از این طریق حداقل چند لحظه ای از خودشان دور میشوند و دچار نوعی نسیان لذت بخش میشوند. اینست که نیچه انسان را ناگزیر به اختراع خنده میداند. وگرنه این همه ابهام ملال آوری که در عالم هست جز رنج چیزی نمی افزاید...

همچنین بخوانید خنده-خندوانه

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۵۰

آن هایی که قبل از اینکه باید، معروف میشوند معروف نمی مانند. فقط از یک نوع بی نظمی در آنچه باید باشند رنج میبرند. یعنی بجای اینکه اول معروف نباشند و بعد معروف شوند، اول معروف می شوند و بعد معروف نیستند...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۵۴

چند روز پیش در کارگاهی شرکت کردم که در اون مستندهایی از مدارسی که چند تا از مهمترین نظریات مربوط به آموزش کودکان در اونها اجرا میشد رو نمایش دادند.

نتیجه اینکه در حالیکه ما هنوز در قید و بندهای مضحک جنسیت گیر کردیم اون ها دارند انسان میسازند. و قطعا تمدن ها ساخته انسان هاست نه جنسیت ها...

این فایل هم خلاصه ای از این نظریات رو در بر داره...

دریافت فایل
عنوان: آموزش های نوین(خلاق)
حجم: 206 کیلوبایت

پ.ن: نظریاتی مثل مونته سوری، جان دیوئی، ماکارنکو، لوریس مالاگاتسی و دیگران.
کارگاه مربوط بود به انجمن امداد دانشجویی مردمی ایما

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۱۳

میترسم از این عشق که چیزی هم نیست

داستانیست که از عاقبتش میترسم

فقط این را هم بگویم بد نیست

گاهی خوب که میبینم...

چیزی هم هست!

بیشتر هم از همین بابتش میترسم...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۵۷

.

به آن هایی که میخواهند همه چیز دنیا با عقلشان جور دربیاید بگویید عقلتان حتی بیشتر از آنی که پنداشته اید محترم و شریف است، اما اگر نپذیرید محدودیت هایش را و اگر سر جایش ننشانید چنان تصویر خطایی از خودش و خودتان و جهان پیش رویتان میسازد که نه حرمتی باقی بماند، نه شرافتی.  عقل موجود شریفی است که در محدوده تن -که آن هم شریف است- قرار داده شده تن در محدوده علیت و مکان و زمان و حواس و تجربه و قوانین تناقض و هزار محدوده دیگر اسیر است.

همچنین باید دانست که منابع معرفتی دیگری هم هست که اگر بی ارزششان بپنداریم خود را دچار تقلیل گرایی بزرگی کرده ایم. ایمان و حواس ظاهری و علوم مختلف و شهودهای عرفانی و عقلی و ... هم هست. عقل را باید سرجای خودش نشاند تا کارکرد صحیح خودش را پیدا کند...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۴۵

قضاوت و حماقت دو سر یک طیف هستند. ارسطو معتقد بود اخلاق یعنی رعایت حدوسط در هر کاری. البته با این توجه که بیشترین خیر رو برای بیشترین انسان ها فراهم کنه. قضاوت کردن درباره دیگران کار بسیار دشوار و خطرآفرینیه و ممکنه به قیمت آبرو و حیثیت ما یا دیگران تمام بشه. اما درست در سر دیگر این طیف، مطلق قضاوت نکردن، آدم رو دچار حماقت زدگی میکنه. خوشبینی بیش از حد و خوب بینی چیزها و آدم هایی که گاهی باید از زندگی حذف کنی یا ازشون دوری کنی یا لااقل حواست بیشتر بشون باشه کار حماقت باریه. فرقی نمیکنه! چه قضاوت کردن بیجا و نادانسته و چه قضاوت نکردن بیجا و خوشبینی زیاد، هر دو غیر اخلاقی هستند...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۳۳
دریافت فایل
عنوان:  خلاصه درس گفتارهایی در فلسفه اخلاق 8
حجم: 278 کیلوبایت
توضیحات: در این بخش اولین مذهب اخلاق هنجاری کتاب را مورد بررسی قرار داده ایم. اخلاق وظیفه گرا و انواع آن به صورت مختصر توضیح داده شده اند. اخلاق وظیفه گرای عمل محور و قاعده محور.
همچنین مختصری درباره فلسفه کانت و بخصوص آن هایی که مربوط به نقد عقل عملی و درواقع اخلاق کانتی هستند در اینجا بحث شده و لذا اخلاق قاعده محور عقل گرا به صورت تفصیلی تر بیان شده است.

بقیه قسمت ها را در اینجا ببینیند
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۴۶

میگن اسبت رفیقِ روزِ جنگه

مو می‌گویُم از او بهتر تفنگه

سُوارِ بی تفنگ قدرت نداره

سُوار وقتی تفنگ داره سُواره

تفنگِ دسته نقره‌ام رو فروختُم

برایِ وی قَبای تِرمه دوختُم

فِرستادُم برایُم پس فرستاد

تفنگ دسته نقره‌ام داد و بیداد، داد و بیداد، داد و بیداد

======================================

این تصنیف غم انگیز ولی آرامش بخش رو از استاد ناظری اینجا دانلود کنید...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۳۶

* من این راه دراز را برای جواب به اینجا آمده ام...

پیرمرد بی آنکه سرش را برگرداند به آرامی گفت:

** بپرس؟

* عمرم را برای چه چیزی صرف کنم؟ آن چه گوهریست که ارزش عمر من را داشته باشد؟

پیرمرد به آرامی پاسخ داد:

** چیزی که چه آدمی بپذیرد و چه نپذیرد، در هر حالی با ارزش است. ارزشش در مکان هم نمیگنجد. آنچه خوبیش را بدیهی میبینی.

دنبال چیزی باش که در درونت مینشیند؛ که آنچه در بیرون توست از تو نیست، توهمی است باطل و موهوم که هیچ گاه از آن تو نمیگردد...


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۳۷

همیشه همیشه همیشه کارهای کوچک و مداوم از کارهای بزرگ و گذرا اثرگذارتر و ماندگارترند...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۰۳
میخواهم آدم بزرگی بشوم
...اما نه برای دیگران
برای خودم.
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۱۸

این دیالکتیک من و یک پیرزن به شدت دوست داشتنیه:

* مادر جون از بچه هات چه انتظاری داری تا منم برای مادرم انجام بدم؟

** ننه جون یه مادر از بچش چی میخواد جز احترام؟؟؟

(بعد از کمی مکث و نگاه به زمین)

نه ننه جون! احترامم نمیخواد! همین که بی محلی نکنه هم کافیه...

اصلا بیاد بی احترامی کنه...

فقط بیاااااد...

پ.ن: ما رو به خدا که مراقب معرفتمون باشیم...


همچنین بخوانید: مادرهای دوست داشتنی

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۱۱

مدرنیته و مدرن بودن از آن اصطلاحاتی است که ما فکر می کنیم معنیش را میدانیم ولی اینطور نیست. بله! مثلا میگوییم این خانه مدرن است یا این آدم مدرن است ولی این ها اکثرا مغالطه است. محال است که مفهوم درست مدرنیته را بشود حتی با سفرهای توریستی به کشورهای مدرن فهمید، چه رسد که ازطریق فیلم و ماهواره این چیزها.

مدرنیته یک فلسفه ای دارد. یک طرز تفکر و یک جهان بینی پشتش هست. یک تاریخ تحول اندیشیدن دارد. ریشه هایی در علم و تاریخ تحول علم دارد. ریشه در رشد صنعت و انقلاب صنعتی دارد. ریشه در تحولات معنوی و دینی و اعتقادی رنسانسی دارد.

مدرن بودن به معنای واقعی کلمه، پیش زمینه ها و مقدماتی را لازم دارد که اتفاقا بیشتر سبقه روان شناسانه، اعتقادی و جهان بینی دارند تا اقتصادی و سیاسی و حتی اجتماعی...

پ.ن: کتاب "مدرن ها" نوشته رامین جهانبگلو رو حتما بخونید.ممنون میشم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۲۹

یک اثر هنریِ بدون فلسفه فقط به درد فیلسوفان میخورد، تا به قامتش لباس فلسفه ای بدوزند. وگرنه لباس ذهن من و شما نمیشود و اصلا هم لازم نیست وقتی اثری را نمیفهمی پای نفهمی خودت بگذاری؛ بگذار پای اینکه هنوز فیلسوفی پیدا نشده تا برایش لباسی بدوزد...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۲۱