دیالکتیک یک نافیلسوف

باید تکلیف خود را با بعضی چیزها روشن کرد

دیالکتیک یک نافیلسوف

باید تکلیف خود را با بعضی چیزها روشن کرد

اینجا مجموعه ای از اندیشه های یک نافیلسوف معمولی را خواهید خواند. از نظر دادن دریغ نکنید...
نکته: مطالب این وبلاگ حتما با ذکر منبع یا نام نویسنده هستند؛ پس مالکیت مطالبی که بدون ذکر منبع آمده مربوط به همین وبلاگ میباشد:)
اینستاگرام: daily_dialectic

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

تا حالا فکر میکردم اخلاق یا شاید دین رو بعد از فلسفه و آموزش باید جدی پیگیری کنم؛ ولی بعد از دیدن این فیلم* متوجه شدم که موضوع زمان از همه مهمتره.

پ.ن: حنما تحلیل ها رو باید خوند و حداقل دوبار باید دید...

*interstellar-2014

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۴ ، ۰۱:۳۲

یکی از مزایای وجود خدا برای انسان ها ممکن شدن اخلاقه. اخلاق یعنی انسان از روی اختیار کار خوبی را بر کار بدی ترجیح بده. از مفهوم خوب و بد و مزایایی که وجود خدا میتونه برای تشخیصشون داشته باشه  که بگذریم بحث چرایی این انتخاب به میون میاد. چرا انسان باید یک کار خوب رو به جای یک کار بد ترجیح بده؟ بالاخره باید یک انگیزه ای برای این انتخاب باشه یا نه؟ ترجیح بلامرجح که نمیشه.

وجود خدا به عنوان خیر اعلی و تمایل ذاتی و ناچار اراده انسان برای رسیدن به خیر نامحدود، به خوبی این ترجیح رو توجیه میکنه. در حقیقت اگر خیر اعلایی وجود داشته باشه، خیر و خوبی به نوعی وجود خارجی و اصالت واقعی پیدا میکنه و اخلاق از نسبی شدن نجات پیدا میکنه.

 هر دلیل دیگه ای مثل مقبولیت در جامعه یا بهتر شدن حال درونی فرد یا بیان های مکانیکی مثل ترشح هرمون هایی که باعث آرامش میشه یا از این دست، تقلیل دادن اخلاق به یک امر فردی و از سر خودخواهی خواهد بود، ضمن اینکه انجام خوبی برای خوبی هم بازگشت به همون ترجیح بلامرجح و محال خواهد بود.

برگرفته از: شهود حقایق ازلی در خداوند-فلسفه مالبرانش

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۴ ، ۰۲:۱۸

The best way to avoid disappointment is to not expect any thing from any one

 ای کاش به جای ناامید نشدن ازخدا یاد میگرفتیم از خودمون ناامید نشیم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۴ ، ۱۳:۲۱

اونور دنیا آدمایی هستن که با هم حرف میزنن؛ تصمیم میگیرن؛ تمدن میسازن؛  آینده میسازن؛ بچه هاشون رو قوی بار میارن و برای خودشون زندگی امن و پر لذتی دست و پا کردن ... 

کسانی که درباره ما حتی فکر هم نمیکنن.

اما ما اینور دنیا فکر میکنیم... زیاد...خیلی زیاد فکر میکنیم...درباره اونا... ما میگیم اونا خیال میکنن که چیزایی که دارن رو واقعا دارن! درصورتی که لذت حقیقی و اصیل مال ماست. مایی که در همه چیزای بد بدتریم و تو همه چیزای خوب دستمون خالیه...

مایی که قصد داریم دنیا رو درست کنیم...غافل از اینکه تنها جایی از دنیا که درست نیست مربوط به جاییه که ما هستیم...

پ.ن: چرا ما انقدر دستمون تو همه چی خالیه...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۴ ، ۱۲:۰۹

من واقعا تعجب میکنم وقتی بعضی ها رو میبینم که به جای نگرانی برای لذت، برای پول نگرانی میکنن...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۴ ، ۱۴:۰۹

تو مگو همه به چنگ اند و ز صلح من چه آید

تو یکی نه ای هزاری، تو چراغ خود برافروز

که یکی چراغ روشن ز هزار مرده بهتر

که به است یک قد خوش ز هزار قامت کوز

مولانا-دیوان شمس

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۴ ، ۲۱:۴۹
مداح کیست؟
مداح کسی است که مدح کسی را میگوید و پولش را میگیرید.
مدح هر چیزی یا پول هر کسی فرقی نمی کند. به نظرم در هر حال شغل شرافتمندانه ای نیست...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۴ ، ۱۲:۵۶

ما آدم ها از درک بینهایت بزرگ یا بینهایت کوچک عاجزیم.

جالب اینجاست که درکمان از هر چیز بین این ها هم ناقص و مبتنی بر تفسیرهای حواس است. اصلا خدا میداند که خارج از ما دنیا چه شکلی است! به اصطلاح فلاسفه ما شیی فی نفسه را نمیتوانیم درک کنیم. ما کلا هر چیز خارج از وجود محدودمان را نمیتوانیم درک کنیم. حتی وقتی چیزی را تجربه میکنیم چیزی که از تجربه هامان هم میدانیم فقط تفسیر تجربه هاست. حتی وقتی خواب هم میبینیم تفسیر خواب است که در ذهنمان مانده. تفسیری که بشدت از پیش زمینه ها و دانسته های قبلی ما متاثر است. برای همین است که فرد مسیحی گاهی حضرت مریم س را به خواب میبیند و فرد شیعی حضرت فاطمه س را!

ما موجودات معجزه ای هستیم زبده و زباله، بزرگ و حقیر، عاجز و پر مدعا...

ای کاش این محدودیت هامان را درک میکردیم و کمی متواضع تر میزیستیم...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۱۰:۵۰

دو نوع چیز داریم:

1-یه چیزایی

2-خیلی چیزا

همیشه یادمون باشه که ما حداکثر میتونیم "یه چیزایی" رو بدونیم، و همیشه "خیلی چیزا" هست که نمیدونیم...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۱۰:۵۷

* به نظرت از پسش بر میایم؟

** این چه حرفیه میزنی؟معلومه که از پسش بر میایم.

* ولی این کارو تا حالا کسی انجام نداده...

** حالا کسی داره انجامش میده. 

ما...

خودم و خودتو ببین! خود ما همونایی هستیم که دنبالشی...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۲۱:۱۵

دوستان از شما خواهش میکنم این موضوع رو درک کنید که قرآن اولا و بالذات یک کتابه؛ و عین همه بقیه کتاب ها نویسنده داره، جلد و صفحه داره، و چیزهایی داخلش نوشته شده! برای خدا یک بار هم که شده این کتاب رو برداریم و از اولش شروع کنیم به خوندن؛ ببینیم واقعا توش چی نوشته!

درست عین یک کتاب رمان... تو چند روزم راحت تمام میشه...

نه تفسیر کنید، نه از کسی بپرسید، نه تحقیق کنید، نه هیچ چیز دیگه ای. فقط معنیا رو بخونید ببینید چی میخواد بگه...

پ.ن: - آقاجان کتاب رو که نمینویسن که من و تو ماچش کنیم که. کتاب برای خوندنه:)

-کار خیلی خوبیه. باور کنید...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۱۳:۳۷

چیزی هست. 

یه شبح فرّار و لزج مانند. 

شفاف و بیرنگ و معلق. 

چیزی که در همه چیز هست. 

 چیزی که باعث میشه آدما از هر چیزی لااقل به یک درک مشترک حداقلی برسند. 

چیزی که باعث میشه آدم ها هم رو بفهمند.

حس میشه ولی تا جایی که بش فکر نکنی ... تا جایی که روش تمرکز نکنی.

میشه وجودش رو فهمید ولی تا جایی که تو ذهنت نیاریش و تا جایی که دنبال ماهیتش نباشی. 

من وجود چیزی رو در عالم حس میکنم که ماده مشترک هر چیز ماهیت داریه. ماده ثابتی که اگر نباشه درک مشترک و مفاهیم مشترکی هم وجود نخواهد داشت. چیزی که تا بش فکر میکنی محو میشه. 

من همچین موجود خارق العاده ای رو حس میکنم؛ چیزی که به وصف نمیاد؛ چیزی که ماهیتی نداره؛ چیزی که فقط هست...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۴ ، ۱۱:۵۵

پرخاشگری همیشه از درون آشفته و منفعل نشات میگیره. آدمایی که زیاد از سلاح پرخاشگری استفاده میکنن ضعف دارن. ضعف هایی که درونشون ترس و هراس ایجاد میکنه.

ضعف در مدیریت، ضعف در دفاع از عقاید و تصمیم ها، ضعف در گفتگو و بیان نظر، ضعف در اعتماد به نفس، ضعف در خودکنترلی و هزار ضعف دیگه که هر کدوم باعث ترس های رنگ و وارنگ مختلف میشن...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۴ ، ۱۳:۰۶

شما رو با دو تا فیلسوفی که اخیرا آشنا شدم آشنا میکنم:

اپیکور-هابز

ریشه بدبختی آدمی یا در ترس است یا در آرزوهای نامحدود و عبث. انسان خردمند نیازهای خود را افزون نمیکند زیرا با این کار سرچشمه درد و رنج را افزون کرده.(اپیکور)

هابز هم که به کل هر گونه موضوع الهیاتی و روحانی رو از موضوع فلسفه بیرون کشید و خیال خودش رو راحت کرد.

لفظی چون جوهر ناجسمانی همانقدر معنی افاده میکند ک جسم ناجسمانی یا چهارگوشه مدور. اما کسانی هستند که براستی میپندارند این گونه الفاظ را میفهمند ولی کارشان تنها اینست که کلمات را پیش خود تکرار میکنند بی آنکه مدلولشان را بواقع درک کنند. این کلمات در واقع هیچ مدلولی در ذهن ندارند.(هابز)

اپیکور معتقد بود حواس پنجگانه مهمترین و معتمدترین منابع ادراکی انسان اند. هابز هم فلسفه را کشف علل از مشاهده پدیدارها و معلول ها میدانست. شروع تمام فلسفه را از داده های قابل فهم حواس میدانست. برای همین هم خدا و وحی و این دست را از موضوع فلسفه خارج میدونست...

هر دوشون رو دوست دارم و رفاقت با هردوشون رو توصیه میکنم:)

البته دوستانی که زودتر و بیشتر آشنا شدن که هیچ:)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۴ ، ۲۲:۱۹

برای درک اینکه "بهشت زیر پای مادران است" لازم نیست حتما پیامبر باشیم...

- همچنین بخوانید:

مادرهای ما

مادرهای دوست داشتنی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۴ ، ۱۵:۴۰

یک واقعیت حتمی و بسیار شگفت انگیز:

آدم ها هر چه بیشتر و عمیق تر میفهمند بیشتر به سکوت وادار میشوند...

عمدا از کلمه "وادار" استفاده کردم چون وقتی اهمیت فلسفه ای که پشت هر نظریه و گفته ای هست رو فهمیدی میبینی که تا فلسفه ای که طرف مقابلت قائله رو ندونی قطعا نمیتونی باش هم کلام بشی. تا ندونی چه چیزهایی برای فرد مقابل بدیهی هست و چه چیزهایی و با چه روش هایی نیاز به استدلال و استنتاج داره اصلا یک جمله از فرد مقابلت رو نخواهی فهمید.

یک توصیه از این حقیر: فلسفه را در تاریخ فلسفه بخوانید باشد که رستگار شوید...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۵۱

ببینید هر چی که تو این عالم هست یا حاصل اعتبار آدماست یا خودش اصالت داره. اون هایی که از قراردادها و اعتبارات آدما بوجود میاد مهمن ولی ارزش این رو ندارن که عمرت رو براشون بگذاری برگه های پول، سندهای املاک و اشیا، مدارک دانشگاهی، قراردادهای بین کشورها و از این دست همه اعتباری هستن.

کمک مثلا و در عوض، یه جنبه اصیل داره. فارغ از قراردادهایی که ممکنه بسته بشه و کمکِ اعتباری رو بسازه یه نوع کمک داریم که اصیله، و اون کمکیه که از صمیم قلبت و با اراده و آزادی کامل بدون هیچ انتظاری به دیگران میکنی. خیلی هم اصالت داره. یعنی جهان خلقت طوری شکل گرفته که این خودش ارزش داره چه من و تو بپذیریم و چه نپذیریم. و این کلا خصوصیت اصیل هاست. ممکنه پولی که تو جیب من و شماست فقط تو یه کشور ارزش داشته باشه ولی اون ها همه جا با ارزشن و نیازی به تبدیل و تبدل ندارن. سرمایه های واقعی ک حتی ارزش این رو دارن که عمری رو براشون صرف کنی...


هم چنین بخوانید: پیرمرد و جوان

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۱۸

هر کتابی که خواندم بیشتر از آن که به وسعت دانسته هایم اضافه کند به شمار ندانسته هایم اضافه کرد...

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۲۳

هرکسی میتواند فقط به خودش اعتماد داشته باشد.

هر کسی به نفس خودش...

نه حق دارد و نه موظف است که به نفس دیگری اعتماد کند.

این هم که میشنویم اصطلاحا میگویند کسی به من اعتماد نمیکند فرع بر اعتماد خود فرد به خودش است...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۴۱

زمانی که اسکندر کبیر شروع به کشور گشایی کرد (اوایل قرن چهارم ق.م) به جای نگاه "مدینه" -که نگاه سقراط و افلاطون و ارسطو بود و حتی سعادت فرد رو تابع سعادت مدینه میدونست- نگاه امپراطوری حاکم شد.

این شکستن مرزها و بوجود اومدن شهرهای چند فرهنگی باعث رشد دو مولفه در مردم شد: یکی جهان وطنی و یکی هم فردگرایی.

فرد گرایی و حضور اقوام و فرهنگهای مختلف کنار هم نیاز به اخلاق رو افزایش داد و طبعا فلاسفه هم بیشتر توجه به جنبه های عملی فلسفه کردن تا جنبه های نظری و مابعدالطبیه فلسفه. به نظر سنکا از اساس فلسفه باید مبین مسیری برای زندگی انسان ها به سوی سعادت باشه وگرنه فلسفه نیست. 

برای همین هم بعد از کشورگشایی ها توجه به مابعدالبیعه کم شد و هم رواقی ها و هم اپیکوری ها از مابعدالطبیعه قدما استفاده کردن. اونها حتی در مبانی نظری اخلاق هم از قدما تبعیت کردن و فقط تغییراتی ایجاد کردن.

البته شاید الان هم که مرزها به نوعی دیگه شکسته شده و دوران همزیستی فرهنگ ها و ملل هست این اخلاقیات تا حدی دوباره کارایی بیشتری پیدا کنه...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۲۶

برهان شرط بندی پاسکال:

یا خدا هست یا نیست. شکاکان، مسیحیان را ملامت می کنند چون با وجود اینکه عقل در تشخیص راه درست عاجز است، آن ها راه حلی قطعی اتخاذ کرده اند.

پاسکال می گوید زمانیکه شما در این وادی قدم میگذارید نمی توانید بیطرف بمانید و لاجرم باید شرط بندی کنید. آنچه در ظاهر بیطرفی مینامید درواقع انتخاب نبود خداست.

اما این شرطبندی متضمن چیست؟ عقل انسان، اراده او، معرفت او و سعادت او.  

عقل با انتخاب یکی از راه ها، نسبت به انتخاب راه دیگر آسیب نمیپذیرد چون انتخاب کردن جزو ذات آن است. 

درباره سعادت شرط بندی برای خداوند مقرون به مصلحت و بنابراین معقول است. اگر برنده شوید همه چیز را برده اید و اگر ببازید چیزی از دست نداده اید. آنچه گرو میگذارین متناهی است و آنچه بر آن شرط بسته اید نامتهاهی است.

اگر هم بپرسید که -از جانب منفی داستان- چطور از دست دادن یک متناهی نقد برای به دست آوردن نامتناهی ای که وجودش معلوم نیست معقول است؟ پاسخ می دهم: 

هر قماربازی یک امر یقینی را برای یک امر غیر یقینی به مخاطره میاندازد.  بعلاوه به محض ترک لذات متناهی به زودی کسب لذات دیگر رخ میدهد. "در هر قدمی که در این مسیر بر میدارید، کسب سود و بی معنا بودن خطر را آنچنان مشاهده می کنید که متوجه میشوید برای بدست آوردن نامتناهی درواقع چیزی را از دست نداده اید."

در واقع امر، انسان همیشه در حال خطر و ریسک کردن است، حتی وجود فردا هم ضروری نیست اما این مانع نمیشود که شما امروز کاری انجام ندهید یا حتی برای فردا برنامه ریزی نکنید. 

"تنها راه معقول جستجوی حقیقت است. اگر انسان بدون ایمان به خدا بمیرد همه چیز را از کف داده" 

"ممکن است بپرسید اگر خدا اراده کرده بود که من او را بپرستم باید چیزی از اراده اش به جای میگذاشت؟ " 

"او چنین کرده است؛ شما غافلید. پس آن ها را بجویید و مطمئن باشید به زحمتش می ارزد."

"اگر می توانستم ایمان را به شما ارزانی دارم بی شک این کار را می کردم اما چنین کاری نمیتوانم کرد...شما می توانید ترک لذت گویید و ببینید آنچه می گویم درست است یا نه"

پ.ن: مطالب بین " " نقل از خود جناب پاسکال هستند. منبع: تاریخ فلسفه کاپلستون جلد چهارم

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۱۲

داشتم فکر میکردم اگر داستان، داستان من و برادرم  بود، جسارت این جور تصمیم را داشتم؟!!

پ.ن: مهدی باکری اجازه نداد پیکر برادرش را بیاورند. گفت یا همه را بیاورید یا هیچ کدام را. گفت جواب مادر و همسر این یکیشان با من اما جواب مادر و همسر بقیه شان به این راحتی ها نیست...

 این پیکر هنوز هم بازنگشته...

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۰۴

* دایی جون چکار کردین قضیه این بنده خدا رو؟

** چی بگم دایی جون؟! از قدیم گفتن با بچه سفر نرو؛ اگه بارت بیافته میخنده؛ اگه بارش بیافته گریه میکنه...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۰۷

کلمه "من" کلمه خطرناکی است.

اگر گفتید و کائنات تشخیص داد که صلاحیتش را نداشته اید برایتان بد می شود...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۰۰

خدا را با علیت اثبات میکنید؟

علیت را با چه چیزی اثبات می کنید؟

همانطور که دلیل نمیشود که هر چیزی را که نمیبینیم وجود نداشته باشد؛ دلیلی هم ندارد هر چه را میبینیم وجود داشته باشد. علیت نام قانونی کلی است که ما بر آنچه اطراف خودمان دیده ایم گذاشته ایم. اما چه کسی می تواند اثبات کنید علیت واقعا یک قانون کلی است؟؟

پ.ن: راه های دیگری بجز علیت وجود دارد. آیا میتوانید از خدایتان دفاع کنید؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۳۳

آیا میخواهید حرفی که مردم دوست دارند بشنوند را بگویید؟ ساده است! یا از آنچه به آن نیاز دارند بگویید یا از آن چه به آن گرفتارند. یا بخندانیدشان یا از ناکامی های عشقی و غم های روزمرشان بگویید...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۱۲

یک گزاره معمولا صحیح:

به ادبیات آدم ها نگاه کنید

هر چه قید مطلق بیشتر

عمق معرفت کم تر...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۳۰

کتاب نمیخوانم که همه چیز را بدانم.

کتاب میخوانم تا بدانم چه چیزهایی هست که نمیدانم...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۵۵

سوال: چه میشود که انسان در اندیشه خود خطا میکند؟
پاسخ دکارت(نقل به مضمون): اینجا پای تقابل مرزهای "اراده" و "فاهمه" به میان می آید. اراده انسان نامتناهی است و متعلق چیزهایی است که فهم انسان هنوز به آن ها نرسیده و حتی عقل انسان نمیتواند آن ها را درک کند. اینجاست که انسان اگر توجه نکند به سادگی دچار خطا میشود.
شرط عدم ارتکاب خطا در اندیشه حکم درباره اموریست که نزد عقل واضح و متمایز از دیگر چیزها هستند.
دقت شود که اراده به ما هو اراده چون ساخته خداست باعث خطا نیست. بلکه این استفاده نادرست ما از اختیار است که باعث صدور حکم نابجا در اموری میشود که نه برای ما واضح اند و نه متمایز...
پ.ن: واضح بودن یعنی عقل مفهوم را به روشنی و بی ابهام و تردید درک کند. متمایز بودن یعنی مفهوم، نزد عقل از دیگر مفاهیم و ماهیات کاملا جدا درک شود. ممکن است چیزی واضح باشد ولی متمایز نباشد ولی برعکس آن ممکن نیست...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۲۲