پیرمرد و جوان
دوشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۳۷ ق.ظ
* من این راه دراز را برای جواب به اینجا آمده ام...
پیرمرد بی آنکه سرش را برگرداند به آرامی گفت:
** بپرس؟
* عمرم را برای چه چیزی صرف کنم؟ آن چه گوهریست که ارزش عمر من را داشته باشد؟
پیرمرد به آرامی پاسخ داد:
** چیزی که چه آدمی بپذیرد و چه نپذیرد، در هر حالی با ارزش است. ارزشش در مکان هم نمیگنجد. آنچه خوبیش را بدیهی میبینی.
دنبال چیزی باش که در درونت مینشیند؛ که آنچه در بیرون توست از تو نیست، توهمی است باطل و موهوم که هیچ گاه از آن تو نمیگردد...
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.