تنهایی - خودسازی
جمعه, ۲۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۱۵ ق.ظ
تعارف که نداریم! یا بیایید بگوییم لااقل با خودمان که تعارف نداریم! آدمیزاد گاهی باید تنها باشد، با خودش حرف بزند، از احساساتش با خودش بگوید، با خودش درددل کند، گریه کند، بخندد، داد بزند، گلایه کند، خودش را فرو بریزد و از نو بسازد.
این لحظه ها را اگر ندارید و اینجور جاها را اگر سراغ ندارید بدانید که چیزی در زندگیتان کم هست...
سلام دوستای گلام
خیلی وقته این وبو آپ نمیکنم
این آدرس فیسبوک منه
https://www.facebook.com/yaser.saber.161
لطفا دوستان قدیم که باهاشون صمیمی بودم یه خبری به ما بدن
هرکاری میکنم نمیشه
گاهی با خودم فکرمیکنم شاید هیچوقت بهش نرسم
آخه خودمم بی تقصیر نیستم
فکرم هزار جا میره جز جایی که هست
نگاهش،شوخیاش،محبت کردنش الکی نیست
حتما اونم مثل منه
یادمه یه بار بهم گفت عزیزم
در حالی که هیچ اتفاقی بین ما نیافتاده بود
ولی خیلی خوب میشه حالم اگه دستاشو بگیرم
خدا چرا این حسرتو چند ساله رو دلم گذاشتی؟؟؟
چرا دیگرون به آرزوی من میرسن؟؟
چه میشد منم مثل اون این همه خاطرخواه داشتم
راستش بهش حسودی میکنم آخه یکی مثل من دوسش داره
هیچی نیستم ولی واقعا دوسش دارم
ای کاش یکی مثل خودم منو دوست داشت
بی ریا،بی نهایت
یه احسای بهم میگه بی خیالش بشم
اما دلم میگه هرگز
خدایا اگه قسمته منه که هیچ ولی اگه قسمت من نیست ازت میخوام کاری کنی یک لحظه تو زندگیش احساس تنهایی نکنه
احساس نکنه بی کسه
فکرنکنه کسی نیست بال و پرش بده
دوست دارم زندگیش پراز خنده و شادی باشه
میبینی خدا مخاطب حرفام فقط تویی
تنهام نذار...
وقتی که همه بی وفان چه معنایی داره زنده موندن
وقتی که همه تنهان چه دلیلی هست برای باهم بودن
وقتی که شبها خواب نبینیم
چرا تاصبح بیدار نشینیم
وقتی درد باماست وقتی خدا تنهاست
چرا فکر نکنیم همش کار خداست؟
دل کسی که دوسش دارم وقتی از جنسه سنگه
چرا همیشه میگم خیلی دلم واسش تنگه
وقتی کسی نیست که اشکامو پاک کنه
یعنی کسی نیست که دردامو خاک کنه
اگه بهونه ای نیست برای دوست داشتن
چرا آدما نرن و فراری باشن از دل داشتن