ایمان
ایمان و مسائل اطراف آن را بسیاری از فلاسفه تحت عنوان الهیات از فلسفه جدا میکنند.
دلایل فلاسفه مختلف، البته متفاوت است. برخی مثل قدیس توماس و پاسکال معتقدند انسان طبیعتا توان این را ندارد که با اتکا به عقل تنها، تمام حقیقت را درک کند و حمایت و هدایت خداوند لازم است.
برخی هم مثل تجربی مذهبانی مانند هابز معتقدند چیزی را که ما تجربه نکرده ایم نمیتواند معنا داشته باشد. جوهر روحانی یا موجود لایتناهی و لایزال را ما ساخته ایم تا موجوداتی را تقدس بخشیم که درکی از آن ها نداریم و فقط احتمال میدهیم که وجود دارند.
هر چه که باشد ایمان وجود دارد و اصلا آسان نیست اثبات اینکه همه انسان هایی که از طرق مختلف در سرتاسر تاریخ در پی یک موجود متعالی و مقدس، تجارب دینی مشترکی داشته اند یکسره اشتباه کرده اند و در گمراهی و حماقت محض بسر برده اند و میبرند. همچنین شاید ایراد شبهه راجع به هر گونه ماهیت متصوری برای آنچه خدا مینامند ساده باشد ولی برای رد وجود آن موجود متعالی محض اصلا راه ساده ای پیش رو نیست...