گفتار و اعمال
اگر خوب نگاه کنیم پذیرش مردم خودش موضوع بسیار مهم و اثر گذاری است. آیا واقعا نظریه ای فلسفی در حالی که کسی آن را نشنیده و یا در حالی که کسی آن را نپذیرفته چه اهمیتی دارد؟
در کل به نظرم میرسد که نوع انسان در این جهان فقط با خودش در ارتباط است و میزان و مبنای ارزش گذاری گفتارش هم خودش است. اگر تفسیرها و داستان هایش را اطرافیانش تایید یا قبول کردند ارزش میگیرد و اگر تایید نکردند یا رد کردند بی ارزش میماند. واقعا چه مبنایی خارج از انسان میشود یافت که مستقلا مبنای گفته ها و ادراکات انسانی باشند؟
بگذریم که درباره اعمال انسان ها به نظرم اینگونه نباشد. عمل چون نسبت به گفتار و تفسیر عمق اثر بخشی بیشتری در جهان خارج از انسان دارد و توسط بخش بزرگ تریی از جهان و موجودات غیر انسانی درک می شود شاید خودش مبنایی سوای آدمی داشته باشد. یعنی به قول فلاسفه اصالت بیشتری دارد و واقعی تر و خارجی تر از ذهن و تفسیر آدم هاست. این است که بعضی ها به فکر در نظر گرفتن نوعی فطرت انسانی برای آدمی بوده اند و برخی از اعمال را ذاتا و فی نفسه بد/خوب میدیده اند و میبینند...
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.