دیالکتیک یک نافیلسوف

باید تکلیف خود را با بعضی چیزها روشن کرد

دیالکتیک یک نافیلسوف

باید تکلیف خود را با بعضی چیزها روشن کرد

اینجا مجموعه ای از اندیشه های یک نافیلسوف معمولی را خواهید خواند. از نظر دادن دریغ نکنید...
نکته: مطالب این وبلاگ حتما با ذکر منبع یا نام نویسنده هستند؛ پس مالکیت مطالبی که بدون ذکر منبع آمده مربوط به همین وبلاگ میباشد:)
اینستاگرام: daily_dialectic

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

در اسلام مرد مالک زن است؟

چهارشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۰۰ ق.ظ

یک قانونی رو همیشه باید در زندگی رعایت کرد و اون لزوم حق محوریه. حق محوری بر اساس عقل گرایی. بعضی وقت ها برای آدم پیش میاد که چیزی رو کسی براش میگه یا جایی مطالعه میکنه و این حس بش دست میده که به حقیقتی بی بدیل و نو دست پیدا کرده که نه تا بحال جایی مطرح شده و نه جوابی براش بیان شده. اگر فضای علمی کشور باز بود و اظهار نظر دانشمندان همراه هزینه های نامرتبط نبود سوالاتی که درباره دین و متن قرآن و گاهاً مغرضانه هم مطرح مشه خیلی جای بحث و تفسیر داشت و مجال این پیدا نمیشد که کسی اینجور حق رو با ناحق مخلوط کنه و سوالات هدف دار برای دلزدگی مردم از دین مطرح کنه. یه مورد ساده اینجا:

کجای اسلام آمده که مرد مالک زنه؟ 

بحث کنیز رو که تعریف مشخصی داره با کلیت زن معادل میگیرند و سوالات فضایی مطرح میکنن. مثل اینکه بگیم حکم غلام داشتن زنان یعنی مردان در اسلام مملوک زنان اند!

به این گزاره دقت کنید:

تا همین چند قرن پیش برده داری جزو لاینفک نظام های اجتماعی جهان بوده!

بله تا همین چند قرن پیش در اکثر کشورهای متمدن امروزی برده داری میکردن.

این خیلی کمک میکنه که مفهوم شرایط زمانه در احکام صادره از ادیان رو درک کنیم.

کنیز یعنی زنانی از کفار که به اسارت مسلمانان درامده اند. از بین بردن رسومات اجتماعی ریشه دار که در همه جهان آن زمان حاکم بوده غیر ممکن بود. برای همین اسلام قوانینی براش در نظر گرفت که اتفاقا در جهت انسانی و اخلاقی و برای حفظ کرامت کنیزان و غلامان بود. و فضا رو برای زندگی انسانی تر و قانون مند تر فراهم میکرد.

فراموش نکنید که امام زمان زاده کنیزی رومی بود. 

اسلام احکام نه گانه دقیقی برای کنترل ایجاد رابطه زناشویی با کنیزان مطرح کرد که این ارتباطات رو کاملا با زنا مجزا میکرد.

در چه صورتی روابط زناشویی با کنیز مجاز است؟

1. مالک، کنیزش را به ازدواج شخص دیگر درنیاورده باشد.

2. مالک، کنیز را به دیگرى نبخشیده باشد.

3. اگر کنیز با شخصِ دیگرى ازدواج کرده باشد یا او را به دیگرى بخشیده باشند، پس از سپرى شدن مدّت زمان عده‏ى طلاق با شوهرش یا تمام شدنِ زمان بخشش، مجدداً کنیز بر مالکش حلال مى‏شود. 

4. کنیز در حالِ گذراندن ایّام عدّه (عدّه‏ى طلاق از شوهر قبلى‏اش) یا ایام استبراء(در آنجا که محلّل واقع شده)، نباشد.

5. قبلاً پدر مالک کنیز با کنیز، نزدیکى نکرده باشد.

6. کنیز، بین چند صاحب مشترک نباشد.

7. قبلاً فرزند مالک و صاحب کنیز با او نزدیکى نکرده باشد.

8. کنیز با مولایش قرارداد نبسته باشد که پول خود را بدهد تا آزاد شود (در اصطلاح مُکاتَب نباشد).

9. کنیز، کاملاً تحت تصرّف مالک باشد. 

پ.ن: داستان مفصلیست که فقط اشاره شد...

برای اطلاعات بیشتر به سایت پرسمان مراجعه نمایید

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی