موهبتی که به راحتی و در واقع بصورت پیش فرض در اختیار آدم ها هست حرمت است. شما با هر کسی که برای اولین بار آشنا میشوید یک حریم به ظاهر ساده و پیش پا افتاده دارید. اما درست که نگاه کنیم امتداد هر ارتباطی ریشه در همین حریم به ظاهر ساده دارد. این را زمانی میشود خوب درک کرد که این حرمت بر اثر یک اشتباه، خدشه دار میشود، و آن زمانی ارزشش خوب معلوم میشود که سعی میکنی درستش کنی و دوست داری همان بشود که قبلا بود. حتی خیلی اوقات هر دو نفر هم تلاش میکنند؛ اما نمیشود که نمی شود. درست مثل چینی بند زده ای میشود که با یک نگاه، یا یک اخم، یا یک حرف ساده که حتی قصدی هم پشتش نیست میشکند. بی اعتمادی و بدبینی بعد از رفتن حرمت ها کار خودش را میکند...