"صد سالی از غرب عقبیم"
حتما این جمله -یا مشابهش- را شنیده اید. این یک نوع نگاه تاریخ انگارانه است. از خطی دیدن تاریخ می آید. پیشفرض مهمش این است که گذشت زمان برای رشد و تکامل انسان کافی است.
کسی که این جمله را میگوید باور دارد که زمان، قطاری است که روی تک ریل خود در حرکت است و غربی ها در ایستگاه های جلوتری هستند. ایستگاه هایی که بالاخره ما هم قرار است به آن برسیم. همچنین راجع به گذشتگان، آن ها را در مراحل ابتدایی یا پیشین تکامل می بیند.
اما بسیاری هم هستند که در صحت چنین دیدگاهی شک دارند. آن ها معتقدند که هر ملتی سیر و مسیر و خود را دارد. هر انسانی پیش نیاز ها و مراحل خود را می خواهد. صرف گذر زمان برای رشد کافی نیست. ممکن است در یک حرکت ناگهانی فاصله دو ملت خیلی کوتاه شود و یا بالعکس، بر ملتی هزار سال بگذرد و رشدی حاصل نکند.
همچنین کلام متفکران حقیقی هیچ گاه کهنه نمیشود و بی فایده نمی ماند. در یک کلام اینکه زمان در حقیقت اثر نمی کند.