دیالکتیک یک نافیلسوف

باید تکلیف خود را با بعضی چیزها روشن کرد

دیالکتیک یک نافیلسوف

باید تکلیف خود را با بعضی چیزها روشن کرد

اینجا مجموعه ای از اندیشه های یک نافیلسوف معمولی را خواهید خواند. از نظر دادن دریغ نکنید...
نکته: مطالب این وبلاگ حتما با ذکر منبع یا نام نویسنده هستند؛ پس مالکیت مطالبی که بدون ذکر منبع آمده مربوط به همین وبلاگ میباشد:)
اینستاگرام: daily_dialectic

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

تنهایی - خودسازی

جمعه, ۲۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۱۵ ق.ظ

تعارف که نداریم! یا بیایید بگوییم لااقل با خودمان که تعارف نداریم! آدمیزاد گاهی باید تنها باشد، با خودش حرف بزند، از احساساتش با خودش بگوید، با خودش درددل کند، گریه کند، بخندد، داد بزند، گلایه کند، خودش را فرو بریزد و از نو بسازد.

این لحظه ها را اگر ندارید و اینجور جاها را اگر سراغ ندارید بدانید که چیزی در زندگیتان کم هست...

نظرات  (۱)

۲۶ تیر ۹۴ ، ۰۳:۱۷ ℳℐℒÅÐ .ℳ.

سلام دوستای گلام

خیلی وقته این وبو آپ نمیکنم

این آدرس فیسبوک منه

https://www.facebook.com/yaser.saber.161

لطفا دوستان قدیم که باهاشون صمیمی بودم یه خبری به ما بدن

 

+ تاریخ شنبه ۸ شهریور ۱۳٩۳ساعت ٩:٥۸ ‎ب.ظ نویسنده خودم نظرات (0)

هرکاری میکنم نمیشه

گاهی با خودم فکرمیکنم شاید هیچوقت بهش نرسم

آخه خودمم بی تقصیر نیستم

فکرم هزار جا میره جز جایی که هست

نگاهش،شوخیاش،محبت کردنش الکی نیست

حتما اونم مثل منه

یادمه یه بار بهم گفت عزیزم

در حالی که هیچ اتفاقی بین ما نیافتاده بود

ولی خیلی خوب میشه حالم اگه دستاشو بگیرم

خدا چرا این حسرتو چند ساله رو دلم گذاشتی؟؟؟

چرا دیگرون به آرزوی من میرسن؟؟

چه میشد منم مثل اون این همه خاطرخواه داشتم

راستش بهش حسودی میکنم آخه یکی مثل من دوسش داره

هیچی نیستم ولی واقعا دوسش دارم

ای کاش یکی مثل خودم منو دوست داشت

بی ریا،بی نهایت

یه احسای بهم میگه بی خیالش بشم

اما دلم میگه هرگز

خدایا اگه قسمته منه که هیچ ولی اگه قسمت من نیست ازت میخوام کاری کنی یک لحظه تو زندگیش احساس تنهایی نکنه

احساس نکنه بی کسه

فکرنکنه کسی نیست بال و پرش بده

دوست دارم زندگیش پراز خنده و شادی باشه

میبینی خدا مخاطب حرفام فقط تویی

تنهام نذار...

 

 

 

+ تاریخ جمعه ۳ آبان ۱۳٩٢ساعت ٩:۳٢ ‎ب.ظ نویسنده خودم نظرات (23)

به نام خدا
نمیدونم از کجا شروع کنم؟؟؟
یا از چی بگم؟؟؟
دلم گرفته
از این همه تنهایی بیزارم
تمیدونم چه گناهی کردم که این قد دلم تنهاس
به کی تکیه کنم؟؟؟
درد دلامو با کی بگم؟؟
من که کسی نبود درداشو به من نگه
چقدر باید دلمو بشکنن ؟
...................................
وابسته ی یکی هستم که برام تموم دنیاس
اما میخوام فراموشش کنم
چون تو خیالمم بهش نمیرسم
انتظار ازش ندارم
بهتر از من هست
اما کاش می فهمید کی دوسش داشت
میخوام بفش دیگه فکر نکنم
فکرشه که منو به این روز انداخته
اگه فکرش نباشه راحتم
حرفامو ته دلم نگه میدارم
دیگه صداشم درنمیارم
صداشم درنمیارم حتی اگه زیر بدترین شکنجه های تنهایی باشم
دلم گرفته
دلم گرفته از این دنیایی که خداشم تنهاست
خدا خودت که تنها هستی
کفر نمیگم
ولی وقتی دلت میگیره
درداتو به کی میگی؟؟؟؟
خدا یامنو ببر یا تنهایی رو
ببر به همون جایی که سوال سخت میپرسن
همون جایی که عینشو تواین دنیاهم دیدم
بد بودم قبول ولی
خیلی اذیتم میکنن
میدونم تلافی شو درمیاری
اما
چه فایده
وقتی
عمرم قد نمیده...

+ تاریخ پنجشنبه ٤ مهر ۱۳٩٢ساعت ٢:٤۳ ‎ب.ظ نویسنده خودم نظرات (7)

وقتی که همه بی وفان چه معنایی داره زنده موندن

وقتی که همه تنهان چه دلیلی هست برای باهم بودن

وقتی که شبها خواب نبینیم

چرا تاصبح بیدار نشینیم

وقتی درد باماست وقتی خدا تنهاست

چرا فکر نکنیم همش کار خداست؟

دل کسی که دوسش دارم وقتی از جنسه سنگه

چرا همیشه میگم خیلی دلم واسش تنگه

وقتی کسی نیست که اشکامو پاک کنه

یعنی کسی نیست که دردامو خاک کنه

اگه بهونه ای نیست برای دوست داشتن

چرا آدما نرن و فراری باشن از دل داشتن

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی